کلیات پیشگیری و کنترل حریق - قسمت دوم
,

کلیات پیشگیری و کنترل حریق- قسمت دوم

با نگاه به آتش‌سوزی‌هایی که در چند وقت اخیر اتفاق افتاده درمی‌یابیم که همه حریق‌ها سبب ریزش سقف شده‌است که دلیلش چیدمان نامناسب و رسیدن حرارت به سقف است. مبحث ۳، الزامی قانونی در حوزه پیشگیری و کنترل حریق است که در بحث طراحی و اجرا ورود می‌کند.

,

کلیات پیشگیری و کنترل حریق – قسمت اول

در کشور ما، دانش حریق از موارد بارزی است که در مجموعه‌های صنعتی به شدت فقر آن حس می‌شود.
در این اپیزود، قصد داریم پیرامون تمام مواردی را که می‌تواند به صورت زیرساختی در کنترل حریق به ما کمک کند، بحث کنیم.

, ,

مدیریت شرایط اضطراری – قسمت دوم

همه ما از اهمیت ویژه مدیریت بحران باخبر هستیم. اپیزود ششم از فصل دوم: مدیریت شرایط اضطراری – مانورهای زیست محیطی به طور اختصاصی در مورد مانورهای زیست محیطی صحبت کردیم. در این اپیزود قصد داریم شما را با الفبای مدیریت شرایط اضطراری و بحران آشنا کنیم.

,

ایمنی مخازن ذخیره

مقدمه

مخازن با اهداف متنوعی در فرایندهای تولیدی و پالایشی مورد استفاده قرار میگیرند. ایمنی مخازن همواره بعنوان یک نگرانی برای سازمان ها به شمار می آید. از این رو در چند اپیزود، به معرفی مخازن و نکات مهم ایمنی مرتبط با آنها خواهیم پرداخت. در این بخش به موضوع مخازن و کلیات آن می­پردازیم که مخاطب آن افرادی هستند که با موضوع مخازن ذخیره آشنایی ندارند.

وظایف اصلی مخازن

به دلایل زیادی از جمله یکسان کردن کیفیت محصول، اندازه گیری حجم محصول جهت فروش، امکان بارگیری و انتقال به تانکر و یا کشتی در حداقل زمان ممکن و … سبب می­شود تا مواد محصول را بعد از تولید در مخازن یا تانکهای مناسب ذخیره نمایند. از اصطلاح تانک برای ظروف ذخیره سازی بزرگ و با کاربرد جابجا کردن، ذخیره سازی، اندازه گیری و حمل و نقل مایعات استفاده می‌گردد.

به عنوان مثال مخازن پالایشگاه که دچار حادثه شد، مخازنی بود که مواد گرم نفتی بازیافتی از مراحل فرایندی تصفیه نفت خام از واحدها را دریافت می­کرد و زمان راه اندازی یا بستن واحدها، ذخیره می­نمود و دوباره به نفت خام اضافه شده و برای پالایش مجددا ارسال می­شد.

در صنایع شیمیایی، مواد ارزشمند، مانند بنزین یا گاز مایع طی فرایندهای مختلفی از مواد شیمیایی خام مانند نفت خام جدا می‌شود و یا از آنها بوجود می‌آید. چند راه برای انتقال مواد خام از منابع تامین‌کننده به واحد فرایندی وجود دارد که بر حسب مورد و شرایط از یکی از آنها مانند خطوط انتقال و یا تانکر استفاده می­شود.

طبقه بندی مخازن

مخازن بسیار متنوع هستند و دسته بندی آنها در استانداردها متفاوت است. طبقه بندی مخازن می­تواند از دیدگاه های متفاوتی مانند شکل هندسی، نوع سیال و یا برحسب فشار بخار ماده ذخیره شده در آن باشد.  اگر عنوان storage tank را سرچ کنید انواع مختلف را می­توانید مشاهده کنید.

بطور کلی می توان مخازن ذخیره‌سازی را به دو دسته کلی مخازن روباز و دربسته تقسیم بندی نمود. گازها، سیالات آتشگیر، مواد شیمیایی خطرناک مثل اسیدها یا بازها و سیالاتی که از خود گازهای سمی منتشر می‌کنند، باید در مخازن دربسته نگهداری و ذخیره شوند. از مخازن دربسته می­توان به مخازن با سقف ثابت، مخازن سقف شناور، مخازن کروی، استوانه‌ای و مخازن سرد اشاره نمود.

انواع مخازن

با توجه به این‌که مواد گوناگون دارای خواص شیمیایی و فیزیکی مختلفی هستند، لذا نحوه ذخیره سازی مناسب آنها با یکدیگر تفاوت دارد. با توجه به فشار درون مخزن ذخیره سازی، مخازن به دو دسته کم فشار و تحت فشار دسته بندی می کنند که پرکاربردترین مخازن مورد استفاده در صنایع هستند. مخازن کم فشار به صورت مخازن استوانه ای عمودی یا افقی ساخته می­شوند. برای آن­که مخازن را خوب بشناسید، یک دسته بندی ساده ارائه می کنیم.

مخازن استوانه­ ای- سقف ثابت

دسته­ی اول مخازن، مخازن استوانه ای هستند که سقف ثابت دارند. به این مخازن fixed roof tank می­گویند و معمولاًبرای حجم کم و متوسط مواد استفاده می­شوند. این مخازن دارای جداره کروی شکل بوده و دیواره آنها با استفاده از صفحات خمیده ساخته شده است. معمولاً این صفحات در محل، جوش داده و نصب می‌گردند.

سقف آنها می­تواند مخروطی یا کروی باشد که به بدنه­ی مخزن جوش داده شده است. این مخازن بیشترین کاربرد را دارند. چون بیشترین محصولاتی که در صنعت داریم فشار بخار کمی دارند و در دمای محیط مایع هستند. مثلا هیدروکربن­هایی مثل گازوئیل را به راحتی در این مخازن می­توان نگهداری کرد.

مخازن استوانه ­ای- سقف شناور

دسته ی دوم، مخازن استوانه­ای هستند که سقف آنها ثابت نیست و روی سیال شناور داخل مخزن. به این مخازن، مخازن ذخیره با سقف شناور یا external floating roof tank می­گویند. مخزنی که در پالایشگاه تهران آغاز کننده­ی حریق بود از این نوع یعنی از نوع سقف شناور بود. در واقع با حرکت سقف روی مایع، از تبخیر بیشتر مایع جلوگیری می­شود.

این نوع مخازن برای ترکیباتی که نقطه اشتعال پایین یا فشار بخار بالا دارند و سمی نیستند بیشترین کاربرد را دارد. مثل بنزین. سقف مخزن در این شرایط در معرض هوای آزاد است. اگر باران ببارد روی این سقف می­ریزد و باید از مسیرهای تخلیه خارج شود. فاصله­ی بین سقف شناور و بدنه با نشت بند یا سیلینگ پر شده که اصولاً از جنس تیوب هستند و به صورت دو نوع لاستیکی و مکانیکی ساخته شده­اند.

مخازن استوانه­ ای- سقف ثابت و شناور

دسته ی سوم، مانند دسته­ی دوم است. مخزن دارای سقف شناور است و روی آن یک سقف ثابت وجود دارد. به این مخازن internal floating roof tank می­گویند.

مخازن کروی

دسته­ی چهارم مخازن کروی هستند. این مخازن مثل یک توپ یا کره هستند. در حادثه­ی پالایشگاه تهران، مخازنی که باعث نگرانی بود مخازن کروی LPG بودند که نزدیک به محل حریق قرار داشتند.

با توجه به ساختار فیزیکی و هندسی این مخازن که بصورت متقارن هستند نسبت به سایر مخازن تحمل فشار قوی بیشتری دارند. به همین دلیل عموماً از آنها برای ذخیره سازی مواد در حجم های نسبتا بالا و فشار زیاد استفاده می‌گردد. معمولاً ظرفیت آنها در محدوده ۱۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ بشکه و فشارآنها از محدوده Psig 10 تا psig 200 می‌باشد. این مخازن دارای جداره کروی شکل بوده و دیواره آنها با استفاده از صفحات خمیده ساخته شده است.

مخازن استوانه ای افقی

دسته­ی پنجم که در صنایع ما زیاد دیده می­شود، مخازن استوانه­ای افقی هستند. مثل یک استوانه است که به حالت افقی قرار گرفته است. در مواردی که فشار بخار ماده مورد نظر در حدود psi50-0.5 باشد، از مخازن تحت فشار مانند مخازن کروی یا استوانه ای افقی استفاده می گردد. البته در این محدوده فشاری مخازن استوانه ای افقی ترجیح داده می شوند ولی بر حسب شرایط عملیاتی گاهی از مخازن کروی نیز استفاده می­گردد.

این دسته را نباید با تانکرهای آب و سوخت که در کارخانه­ها و منازل هستند اشتباه گرفت. از نظر ظاهری شبیه هم هستند ولی به لحاظ روش تولید و ساختار از یکدیگر متفاوت هستند. تانکرها اصولاً اتصالات جوشی دارند ولی مخازن استوانه­ای افقی را با روش­های دیگری درست می­کنند.

مخازن سرد یا تبرید

دسته ی ششم مخازن سرد یا تبرید هستند که به لحاظ شکل اصولاً استوانه­ای و عمودی هستند. با توجه به اینکه دمای داخلی را برای نگهداری بعضی از مواد باید شدیداً پایین بیاورند این نوع مخازن کاربرد دارد. گازهای مایع که دارای نقطه جوش پایین و غالباً زیر صفر درجه سانتیگراد می باشند در مخازن ویژه سرد ذخیره می گردند. با توجه به پایین بودن دمای جوش این مواد، بیشتر آن ها در دمای عادی محیط به شکل گاز می باشند.

مخازن روباز

دسته ی هفتم مخازن یا تانک­های روباز یا در باز هستند. این تانک­ها برای مواد بی خطر استفاده می­شوند. مثل آب و آب نمک. چون بخار شد­ن آنها ضرری ندارد و بخار آنها خطرناک نیست.

انتخاب مخازن

فرایند انتخاب این مخازن موضوع مهمی است و پارامترهایی در انتخاب این مخازن تاثیر دارد. یکی از این پارامترها موضوع ایمنی است. ایمنی موادی که قرار است داخل این مخازن ذخیره کنیم. سه موضوع عامل اصلی انتخاب مخازن، سمیت ماده، فراریت یا فشار بخار، و میزان آتش گیری ماده است. دو پارامتر نقطه اشتعال و قطر مخزن هم اهمیت ویژه دارند. چون هر مخزنی با هر ابعادی مقرون به صرفه و عملیاتی نیست.

موضوع اول فشار بخار یا همان فراریت ماده است، که اگر بالا باشد باید ماده را در مخازن تحت فشار ذخیره کرد. موضوع دوم سمیت است. اگر ماده سمی باشد باید در مخازنی ذخیره شود که احتمال نشت حداقل باشد. یک ماده­ی سمی را نمی­توان در مخازن رو باز یا سقف شناور معمولی ذخیره کرد.

موضوع سوم هم نقطه­ی اشتعال یا میزان آتش­گیری بود. نقطه اشتعال پایین ترین دمایی است که در آن دما، بخار قابل احتراق از ماده تولید می شود. هر چه نقطه اشتعال ماده بالاتر باشد، در  دمای بالاتری از آن ماده  بخار قابل احتراق تولید می­شود.

سایر پارامترهای ایمنی مخازن

مهم­ترین موضوع در ایمنی مخازن، انتخاب درست است که در فازهای طراحی کار انجام می­شود. علاوه بر طراحی، موضوع مهم دیگر، نحوه­ی ساخت و کیفیت ساخت است. کنترل کیفیت در مراحل ساخت یک مخزن بسیار مهم است و اگر پارامترهای کنترلی ذره­ای از حدود مجاز عدول کنند، در عملیات بروز پیدا می­کند و حوادث بزرگی را به وجود می­آورند.

مکان یابی مخزن نیز بسیار مهم است. مخزن چه میزان از تاسیسات فاصله داشته باشد، از بقیه­ی مخازن چقدر فاصله داشته باشد. از تسهیلات چقدر دور باشد. محل استقرار منابع ذخیره سوخت باید حتی الامکان از معابر محیط زندگی و اسکان پرسنل دورتر باشد. استانداردهای NFPA 30 و IPS-E-SF-220 به این موضوع پرداخته­اند.

رنگ مخزن جزء مواردی است که کاربرد ایمنی دارد. برای اینکه جلوی جذب انرژی تابشی و البته جلوی جذب گرما را بگیرند، بسیاری از مخزن­ها را به رنگ سفید در می­آورند. این کار باعث می­شود تبخیر نیز کم شود.

نگهداری و تعمیرات

اصول ایمنی و بازرسی فنی در نگهداری و تعمیرات استفاده از این مخازن حائز اهمیت است. این موضوعات که به دلایل مختلف مثل اولویت تولید، رعایت نمی­شود، منجر به حوادث بزرگ و عمدتاً غیر قابل جبران می­شوند.

ادوات و تجهیزات

اولین موضوع دریچه­ی آدم­رو یا من­هول یا من­وی است. برای تعمیرات و تمیز کاری و بازرسی، وجود این دریچه ضروری است. ابعاد و تعداد با توجه به نوع مخزن، در استانداردهای طراحی مخازن مشخص شده. روی سقف مخازن با سقف شناور، اصولاً یک من­هول است. روی بقیه­ی مخازن در دیواره می­توانید من­هول ها را ببینید. استاندارد مرتبط با این موضوع API 620 650 551 است.

موضوع بعدی، ارتفاع سنجه است که برای تعیین ارتفاع سطح مایع از آن استفاده می­شود. می­تواند مغناطیسی، راداری یا مافوق صوت باشد.

تجهیز دیگر شیر خلاء شکن است که برای شرایط خاص کاربرد دارد. به عنوان نمونه وقتی فشار داخل مخزن به دلایل مختلف، مثل کاهش ارتفاع مایع کم شود، شیر خلا شکن عمل می­کند و هوا را به داخل مخزن می­آورد تا خلا از بین رود. شیرهای ونت یا خلاء  و ظرفیت های آنها را می­توانید در استاندارد API 2000 بیشتر بشناسید. تجهیزات تنفسی یا breather  هم کار مشابهی را در مخازن سقف ثابت دارند که در همین استاندارد می­توانید راجع به آن بخوانید.

تجهیز دیگر شیرهای اطمینان یا PSV هستند که کار آنها تخلیه­ی سیال در زمان بالارفتن فشار است. این شیرها به نحوی عمل می­کنند که بعد از اینکه فشار را به اندازه­ی کافی کم کردند، به حالت قبل برمی­گردند، یعنی بسته می­شوند و جلوی نشت بیشتر گاز یا سیال گرفته می­شود.

راپچر دیسک

راپچر دیسک که به آن دیسک شکست هم می­گویند. نوعی دیسک است که بخشی از بدنه یا سقف مخزن است. ولی به لحاظ ساختاری از بقیه­ی قسمت­های بدنه­ی مخزن ضعیف­تر است و اگر فشار خیلی بالا رود، این دیسک راپچر می­کند یعنی می­شکند یا پاره می­شود و باعث کم شدن فشار داخل مخزن می­شود. این دیسک اصولاً بعد از شیر اطمینان عمل می­کند. یعنی وقتی عمل می­کند که یا شیر اطمینان عمل نکرده باشه، یا اینکه آن­قدر فشار بالا باشد که شیرهای اطمینان هر چقدر مخزن را تخلیه کنند، باز هم تاثیری روی فشار بالای داخل مخزن نداشته باشد. راپچر دیسک همان طور که از اسم آن مشخص است قابل بازگشت نیست. یعنی مثل شیر اطمینان نیست که وقتی فشار کم شد فنر آن به حالت قبلی برگردد و بسته شود. اگر عمل کند مثل یک بادکنک ترکیده و قابل برگشت به حالت قبل نیست.

الکتریسیته ساکن

جرقه ناشی از الکتریسیته ساکن به آسانی می­تواند در پالایشگاه ها و واحدهای نفت و گاز انفجار و آتش سوزی ایجاد کند. تقریباً کلیه فرآورده های نفتی مانند بنزین، نفت سفید، سوخت جت، نفت کوره و فرآورده­های مشابه در مراحل مختلف پالایش و هنگام جریان یافتن در تلمبه ها، لوله و مخازن با الکتریسیته ساکن بارور می­شوند. مقدار بار الکتریکی آن ها بر حسب نوع محصول، متفاوت است.

هنگامی که فرآورده های نفتی به مخازن تلمبه می­شوند دو نوع خطر الکتریسیته ساکن به وجود می­آید: یکی جرقه هایی که ممکن است در سطح مایع در مخزن تولید شوند و بسیار خطرناک هستند و دیگر آن که در صورت عایق بودن زمین بار الکتریسیته در مخزن متراکم شود. در حالت دوم خطر تراکم بار الکتریکی در جداره مخزن با ارت کردن کاهش می­یابد. اصولاً ارت را از سقف مخزن می­گیرند و کمتر از بدنه می­گیرند. لوله های ورودی و خروجی مخزن هم باید ارت داشته باشند. در مخازن سقف شناو هم می­توان از روی سقف ارت را گرفت.

صاعقه

مورد بعدی خطرات صاعقه است که استانداردهایی مثل NFPA 780 ، IEC 62305 و API RP 545 در خصوص شرایط و نحوه­ی نصب صحبت می­کنند.  ۹ آبان ۹۴ پنج مخزن در شرکت پایانه­های نفتی ایران در خارک بر اثر صاعقه دچار حریق شدند و به سختی خاموش شدند. یک نکته که اشاره کنیم این است که صاعقه گیر ۱۰۰% تضمین نمی­کند که صاعقه باعث ایجاد حریق نشود. یعنی صاعقه گیر حفاظت ۱۰۰ درصدی ندارد.

دماسنج و سایر تجهیزات

دماسنج ابزار مهم دیگری است که برای سنجش دمای مخزن و مواد هیدروکربنی به کار می­رود. دماسنج را در جاهای مختلف نصب می­کنند. روی بدنه مخزن، نصب در مکنده شناور داخل مخزن یا به صورت غوطه ور در داخل لوله پیمایش مخزند.

نردبان­ها، سکوها، پله ها و راهرو ها هم که برای دسترسی استفاده می­شوند یک سری الزامات دارند که در API 650  به آنها اشاره شده است.

اندازه­گیری سطح هم نکته­ی مهمی است. هشدار سطح داخل مخزن Level detector در واقع بعد از اندازه گیری، این هشدار را به اپراتور می­دهد که در زمان لازم، اقداماتی که باید برای کنترل سطح انجام شود را در نظر بگیرد. برای بسیار از مخزن­ها، الزام شده است که اگر سطح به حدی برسد که در وضعیت هشدار قرار گیرد، سوییچ­های قطع کننده­ی جریان باید به level سنج وصل باشند تا بصورت خودکار جریان قطع شود و از سر ریز احتمالی جلوگیری شود.

باند وال

دایک یا باند وال دیواره­ای است برای مهار موادی که به هر دلیلی از داخل مخزن نشت می­کنند. تا جلوی نشت  مواد را به سمت سایر مخازن بگیرد. در حادثه­ی پالایشگاه یک دیوار بلند دور هر ۶ مخزن کشیده شده بود. این دیوار دایک وال بود. اگر این دیوار دور تک تک مخازن کشیده می­شد، قطعاً سیال به این سرعت بقیه­ی مخازن را نمی­سوزاند. کاربرد دایک یا باند وال این است که جلوی حرکت سیالی که از مخزن نشت می­کند را بگیرد. استاندارد NFPA 30 در خصوص نحوه طراحی و ظرفیت استخر مورد نظر به طور کامل توضیح می­دهد

مدیریت شرایط اضطراری- Cooling

اصل ابزار مدیریت شرایط اضطراری، تجهیزات اطفاء حریق مخزن است. سیستم های اطفاء حریق در مخازن به ۴ دسته­ی کلی تقسیم­بندی می­شوند.

دسته­ی اول سیستم­های خنک کننده یا کولینگ مخازن است. سیستم کولینگ برای این است که اگر مخازن مجاور طعمه­ی حریق شدند، مخازن دیگر زیاد گرم نشوند. سیستم های کولینگ اصولاً یا سیلابین یا رینگ آب آتش نشانی هستند که با پاشیدن آب روی مخزن، آن را خنک می­کنند. هیدرانت­های آب آتش­نشانی و مانیتورهایی که حین عملیات به مخازن آب می­پاشند تقریباً کار کولینگ را انجام می­دهند.

مدیریت شرایط اضطراری-فومینگ

دسته­ی دوم سیستم­های اطفاء حریق، سیستم­های فوم هستند. دسته اول یا همون سیستم کولینگ، کاری به حریق نداشت و صرفاً کمک می­کرد مخزن خنک شود. اما این دسته، یعنی سیستم­های اطفاء حریق فوم، کارشون اطفاء حریق مخزن است. فوم­ها اصولاً جایی خارج از مخزن در داخل فوم چمبر ساخته می­شوند و بعد از طریق لوله به مخزن تزریق می­شوند. به طور کلی دو نوع وجود دارد. نوعی که از بالا به مخزن تزریق می­شود و نوعی که از کف مخزن تزریق می­شود. فوم اصولاً از چند نقطه به مخزن تزریق می­شود و باعث قطع ارتباط حریق با هوا می­گردد. NFPA 11 در این موارد توضیحات کاملی ارائه داده است.

مزایای تزریق فوم از کف

وقتی که فوم از کف مخزن تزریق شود، مزایایی به همراه دارد. مثلاً با تلاطمی که در مواد ایجاد می­کند، باعث خنک شدن مواد و اطفاء راحت­تر می­شود. البته همیشه قابل استفاده نیستند و بیشتر در مخازن سقف ثابت مخروطی استفاده می­شود. در فیلم­های پالایشگاه اگر توجه شود چند ماشین فوم را از راه دور روی مخزن پرتاب می­کردند. برای این کار بهتر بود ادوات ثابت مخزن به کار گرفته شود. ولی وقتی راهی نیست، چاره­ای جز این کار هم نیست. بقیه­ی ماشین­ها هم آب می­پاشیدند و در واقع آب به مخازن اطراف پاشیده می­شد تا خنک نگه داشته شوند.

مدیریت شرایط اضطراری- پودر خشک شیمیایی

دسته­ی سوم، استفاده از پودر خشک شیمیایی است. لازم به ذکر است که کارایی مناسب ندارد و بیشتر برای نواحی که نشتی ایجاد شده است می­تواند کاربرد داشته باشد. اگر حریق را با پودر خشک اطفاء کنیم و مواد هیدروکربنی دوباره به سطح داغ برسند، مجدد شعله ور می­شوند. اصولاً پودر را با مخازن بزرگ متحرک به نزدیک حریق می­آورند و از بالا روی مخزن می­پاشند.

مدیریت شرایط اضطراری- کپسول های اطفاء حریق دستی

دسته­ی چهارم تجهیزات اطفاء حریق هم کپسول­های اطفاء حریق هستند. البته جایگاهی در اطفاء حریق مخازن بزرگ ندارند ولی برای مواردی که حریق کوچک است یا از کنترل خارج نشده، می­توان از این تجهیزات برای اطفاء استفاده کرد.

,

طرح باربرداری

مقدمه

وقوع حوادث در زمان جابجایی بار، به خطر افتادن نیروی انسانی و تجهیزات، خسارات جبران ناپذیر به افراد، تجهیزات و پروژه، هدر رفتن زمان و منابع مالی، پایین آمدن بهره‌وری و … اهمیت موضوع باربرداری را برای ما مشخص می­کند. عملیات باربرداری بدون لیفتینگ پلن و برنامه باربرداری با ریسک بالا همراه می‌باشد و در نهایت لیفتینگ پلن نقشه راهی برای رسیدن به هدف موفق با ریسک پایین و کنترل هزینه می‌باشد.

 

انواع روش های باربرداری- روتین

به طور کلی عملیات باربرداری در دو دسته روتین و غیر روتین طبقه بندی می­شود.

باربرداری روتین شامل کارهای عادی روزانه جرثقیل، عملیات باربرداری تکراری دارای تجهیزات یکنواخت (مانند عملیات حفاری) و عملیات باربرداری عادی با استفاده از تجهیزات لیفتینگ مناسب می‌باشد.

مشخصات باربرداری­های روتین از این قرار است:

  • جرثقیل در حین انجام کارهای عادی روزانه
  • زمانی که وزن کل بار کمتر از ۵ تن یا وزن کل بار نشان داده شده در کامپیوتر جرثقیل کمتر از ۵۰% ظرفیت تعیین‌شده در جدول بار در شعاع کاری موردنظر
  • باربرداری در شرایط ایمن و در محل‌های غیر حساس
  • شرایط محیطی مناسب
  • بار موردنظر از نظر وزن؛ شکل کلی و مرکز ثقل کاملاٌ مشخص و ارزیابی‌شده، باربندها به شکل کاملاٌ استاندارد بسته شده
  • عملیات تکراری با تجهیزات و اپراتورهای مشخص و ثابت.

 

انواع روش های باربرداری-غیر روتین

عملیات لیفتینگ غیر روتین معمولاً به سه دسته تقسیم‌بندی می‌شوند:

  • کارهای غیر روتین اما ساده جرثقیل؛ زمانی که:
  • وزن کل بار کمتر از ۲۵ تن یا وزن کل بار بیشتر از ۵۰% و کمتر از %۷۵ ظرفیت تعیین‌شده در جدول بار در شعاع کاری موردنظر باشد
  • مرکز ثقل بار زیر نقطه باربرداری باشد
  • ارتفاع سقف محیط باربرداری در حد نرمال
  • محیط باربرداری فاقد نقاط حساس؛ مشکل‌دار و محصور
  • تجهیزات باربندی مناسب باربرداری در دسترس، باربندها به شکل کاملاٌ استاندارد بسته شده و…

 

  • کارهای غیر روتین و پیچیده جرثقیل؛ زمانی که:

وزن کل بار بیشتر از ۲۵ تن یا وزن کل بار نشان داده شده در کامپیوتر جرثقیل بیشتر از ۷۵% در شعاع کاری موردنظر

یا وزن کل بار بیشتر از ۳۰ تن و همچنین بیشتر از %۸۰ لودچارت شرکت سازنده

استفاده از دو یا چند تجهیز باربرداری به‌طور هم‌زمان مانند استفاده از دو جرثقیل هم‌زمان برای بلندکردن یک بار

محیط باربرداری دارای نقاط حساس؛ مشکل‌دار و محصور.

  • کارهای غیر روتین و پیچیده / بحرانی / سنگین جرثقیل؛ زمانی که:
  • وزن کل بار بیشتر از ۷۵ تن یا وزن کل بار نشان داده شده در کامپیوتر جرثقیل بیشتر از ۹۰% در شعاع کاری موردنظر
  • یا وزن کل بار بیشتر از ۵۰ تن و همچنین بیشتر از %۸۰ ظرفیت بار شرکت سازنده
  • استمرار یک پروسه باربرداری با افراد مختلف مانند تغییر نفرات شیفتی به دلیل ادامه‌دار شدن پروسه باربرداری ناشی از خرابی؛ نامناسبی یا عدم دقت نصب بار
  • فعالیت باربرداری در محیط‌های حساس یا آلوده‌شده ناشی از هیدروکربن‌های تولیدی تجهیزات مختلف و انباشته‌شده در زیر سقف و نزدیک خطوط انتقال برق
  • استفاده از دو یا چند تجهیز باربرداری به‌طور هم‌زمان مانند استفاده از دو یا چند جرثقیل هم‌زمان برای بلندکردن یک بار
  • باربرداری به‌وسیله هلی‌کوپتر، انتقال دادن بار از یک تجهیز باربرداری به تجهیز دیگر (لیفت­های ادامه‌دار)
  • محیط باربرداری دارای نقاط حساس؛ مشکل‌دار و محصور
  • بار موردنظر از نظر تخمین وزن و تعیین مرکز ثقل بار نامشخص
  • بار موردنظر از نظر اقتصادی بسیار گران و در صورت وارد شدن کوچک‌ترین صدمه به آن خسارت زیادی به آن وارد شود
  • تنظیمات باربندها به‌صورت غیراستاندارد
  • محل تخلیه بار در محیطی با ارتفاع بسیار پایین و دور از دید.

روش باربرداری در شرایط خاص یا critical lifting  که به روش Heavy Lifting  هم معروف است و به دلیل شرایط خاص و خطرات بالقوه پتانسیل ایجاد حوادث جبران ناپذیر را دارد. این شرایط خاص مواردی از جمله :

برای انجام این نوع لازم است طرح باربرداری یا Lifting Plan تهیه شود. همچنین روش­های پیش مهندسی و شبیه سازی نیز به کار برده می­شود که در این روش ها با استفاده از محاسبات فنی و مهندسی، وضعیت واقع عملیات شبیه سازی شده و خطراتی همچون برخورد، سقوط بار، واژگون شدن و … شناسایی می­شوند.

طرح باربرداری

طرح باربرداری یا Lifting Plan به صورت سیستماتیک، ارزیابی فاکتورهای مهم در باربرداری و در محل باربرداری شامل انتخاب تجهیزات مناسب برای عملیات لیفت، تعیین نفرات مختلف مرتبط با فرایند از ابتدا تا انتها و شرح وظایف هریک را توصیف می‌کند که هم برای لیفت­های روتین و ساده و هم برای لیفت­های غیر روتین و سنگین کاربرد دارد ولی معمولا برای کارهای روتین و ساده یک فرد با تجربه به عنوان فرمانده عملیات در نظر گرفته می­شود و فرماندهی عملیات به صورت دستورالعمل های کتبی یا شفاهی صورت می­گیرد.

لیفتینگ پلن مجموعه‌ای از برنامه‌ریزی‌ها، محاسبات، بررسی‌ها و شبیه‌سازی‌ قبل از جابجایی بار است. مهندس طراحی عملیات شبیه سازی باید عضو با صلاحیت سازمان نظام مهندسی باشد و از دانش و تجربه مفید در زمینه طراحی ماشین آلات و الزامات طرح باربرداری برخوردار باشد. این شخص با استفاده از نرم افزارهای مربوطه طرح عملیات باربرداری یا لیفتینگ پلن را آماده کرده و پس از تایید واحد فنی در اختیار واحدهای اجرایی قرار می دهد. مجوزهایی که در ایران که در ارتباط با موضوع لیفیتنگ پلن قابل کاربرد دارد شامل مجوز بازرسی از مرکز تائید صلاحیت ایران ، سازمان ملی استاندارد ایران و مرکز تحقیقات و تعلیمات حفاظت بهداشت کار در ایران است.

مشخصات طرح عملیات باربرداری

چه مواردی باید در لیفتینگ پلن مورد توجه و بررسی قرار گیرد؟ روش انجام کار،  وزن دقیق بار، ابعاد و حجم، محل مرکز ثقل، مسیر انجام کار هر جرثقل، محدودیت ارتفاع، مشخصات فنی جرثقیل‌های منتخب شده در پروژه (نوع، طول بوم، تناژ) ظرفیت و جدول بار جرثقیل‌ها، مشخصات و ظرفیت تجهیزات بستن بار، بازرسی‌های دوره‌ای و اولیه تجهیزات لیفتینگ، بررسی سلامت تجهیزات لیفتینگ، محل قرار‌گیری جرثقیل‌ها بر اساس نقشه جغرافیایی سایت و بررسی موانع فیزیکی، نفرات کارفرما و پیمانکار و …

در انجام یک لیفت مشخص به‌منظور اینکه فرایند باربرداری بدون هیچ مخاطره‌ای انجام پذیرد، ابتدا باید پارامترهای تعیین‌کننده مشخص گردند و لازمه‌ی این کار، بازرسی اصولی توسط شخص بازرس و کارشناس مربوطه و همچنین دید عمیق از تمامی زوایای کار می‌باشد. بنابراین، طرح باربرداری باید به‌طور کامل تدوین و انجام پذیرد. زمانی که یک عملیات باربرداری قرار است انجام گیرد باید تمامی موارد لازم در خصوص آن فرایند لیفت قبل از انجام آن در سایت به‌طور کامل بررسی شود. بدین منظور، وجود یک ارزیابی ریسک دقیق و کارشناسی شده الزامی است که در صورت وجود، باید برای تعیین اینکه هنوز برای آن پروسه قابل اجرا می‌باشند ارزیابی و بررسی گردند (مثلاً تغییرات پرسنل، تجهیزات، جانمایی سایت یا محیط کار می‌تواند هریک منجر به تغییر ارزیابی ریسک گردد.

مشخص کردن افراد

اولین قدم در تهیه لیفتینگ پلن تشریح فرآیند کاری، مسئولین مربوطه و نحوه ارتباطات اینکه چه افرادی چه مسئولیتی دارند مثلاً ریگر، علامت ده یا سیگنال ده، HSE سوپروایزر، مسئول حمل، مسئول سایت. مشخصات افراد، تجربه و صلاحیت افراد و سمت باید ذکر شود.

بر اساس الزامات استاندارد ASME  کسانی که در اجرای عملیات باربرداری نقش و مسئولیت دارند: مدیر تیم باربرداری Lift Director، تیم باربرداریSignalmen Rigger، مدیر سایت Site supervisor، مالک جرثقیل Crane owner، اجاره کننده جرثقیلCrane User، اپراتور جرثقیل Crane Operatorهستند.

به صورت معمول مدیر تیم باربرداری (lift director) برنامه باربرداری را با در نظر گرفتن تمام مسائل سایت و محاسبات دستی و کامپیوتری تنظیم می‌کند. از افراد کلیدی شخص صلاحیت دار متخصص (CAP) عبارتست از شخصی که توسط مدیر سایت تعیین شده و عهده دار کنترل روزانه ی تمامی تجهیزات لیفتینگ سایت می باشد.

بازرس لیفتینگ  Lifting Inspectorشخص صلاحیت دار دارای تجربه کاری و دانش فنی کافی و مناسب در زمینه ی لیفتینگ که مطابق با استانداردها تمامی تجهیزات جرثقیل را به منظور استفاده ی ایمن از آنها در فرایند باربرداری بازرسی می­کند. اپراتور جرثقیلCrane Operator که کار با جرثقیل و وظیفه نگهداری از جرثقیل مطابق با دفترچه کاربردی آن قبل و بعد از بازرسی مطابق با چک لیست بازرسی و Certificate های ارائه شده برای وایرراپ . قلاب های بلاک، چرخ دنده جرثقیل و … را بر عهده دارد. علامت دهنده و ریگر و بقیه افراد هم که بر حسب نیاز در عملیات مشارکت دارند.

مشخصات بار

دومین قدم تشریح جزئیات بار  مثل حجم، مرکز ثقل، وزن بار است. حجم بار ابتدا باید در نظر گرفته شود و موضوع مهمی است. علت اهمیت این موضوع در طرح مشخص است یک بار ۲۰ کیلویی اگر به شکل مکعب با ابعاد ۲ در ۲ در ۵ باشد نحوه باربرداری متفاوت از یک میله ۲۰ کیلویی با طول ۳۰ متر است.  پس از آن مرکز ثقل بار مهم است. مرکز ثقل بار مرجع محاسبات ما در طرح باربرداری است.

مختصات بار

موقعیت‌های ابتدایی و انتهایی بار  سومین قدم است. تعیین مختصات و مشخصات نقطه ابتدا و انتها یعنی محل بلند کردن بار و محل قرار گرفتن بار و مسیر انتقال است معمولا نقطه شروع X و نقطه پایان Y در نظر گرفته می­شود. علاوه بر مختصات، شعاع کاری نیز در طرح باربرداری در نظر گرفته می­شود. شعاع کاری برای استفاده از جداول بار جرثقیل کاربرد دارد.

منطقه‌ی عملیات

منطقه‌ی عملیاتی، کل منطقه‌ای است که بوم جرثقیل می‌تواند بر روی آن چرخ بزند. منطقه‌ی عملیاتی، به ۴ منطقه­ی عملیاتی یک‌چهارم تقسیم می‌شود و ظرفیت جرثقیل بر مبنای منطقه‌ی یک‌چهارم است. این مناطق کناره­ها، پشت و روبرو در نظر گرفته می­شود.

نقشه سایت و محل قرار گرفتن اجزا، شماتیک جرثقیل، بار و… بر روی نقشه مشخص می­گردد. عوامل زمینه ای مثل عوامل طبیعی، وزش باد و محاسبات مربوط به آن نیز باید در نظر گرفته شود. به عنوان مثال اگر باربرداری در اسکله و نزدیک دریا انجام می­شود شرایط محیط ۶ ماهه اول سال با ۶ ماهه دوم سال متفاوت است و باید در نظر گرفته شود.

محاسبات استحکام زمین شرایط خاک و استحکام آن بررسی می­گردد که این موضوع برای قرارگیری جک­های تعادلی و طول آنها، فواصل باز شدن و سایر محاسبات مربوطه نیز در این بخش ضروری است.

علاوه بر آن باید توجه شود که عملیات در مجاورت چه محیط­هایی در حال انجام است، از نظر ارتفاع، قرار گرفتن در مکان های عمومی مثل هتل و رستوران، محیط های شیمیایی و … باید شرایط خاص آنها در نظر گرفته شود اگر برق فشار قوی یا لوله گاز در مجاورت محیط قرار دارد باید شرایط آنها در نظر گرفته شود چون حوادث بسیاری در اثر برخورد با کابل های برق اتفاق می­افتد.

مشخصات ماشین آلات و تجهیزات باربرداری

تشریح مشخصات ماشین آلات و جرثقیل، نوع، ظرفیت، طول بوم و شعاع کاری جرثقیل و دستورالعمل­های سازنده جرثقیل باید مد نظر قرار گیرد. جداول بار (LOAD CHART) هر جرثقیل حداقل یک جدول با دارد که شعاع، حداکثر تناژ و طول تلسکوپ مشخص شده است.

در شرایطی که فضای کافی برای باز کردن جک‌های پایه‌ی جرثقیل محیا نباشد و جک­های پایه‌ی جرثقیل کامل بیرون نیامده باشند، میزان رنج توانایی جرثقیل در باربرداری باید محاسبه گردد.

ابزار های اصلی برای بستن بار، نحوه بستن، اسلینگ­ها، طول و جنس سیم بکسل، نحوه قرار گرفتن و ظرفیت قلاب و هوک نیز در طرح باید به صورت دقیق محاسبه گردد.

به‌منظور اطمینان از قرارگیری قلاب باربرداری در مرکز و نقطه‌ی بالای بار به‌صورت عمود بر بار، اسلینگ را دقیقاً به‌گونه‌ای باید تنظیم کرد که انحراف بار از محور مرکزی فرضی به حداقل برسد. برای کنترل بار در عملیات باربرداری مختلفی که بارهای غول‌پیکر یا طویل با ابعاد مسطح دارند باید بلت های اتصالی مخصوص و کاملاٌ استاندارد مورد استفاده قرار گیرد تا بتوان بار موردنظر را به فرم مخصوص خود در محل مناسبش جانمایی کرد. این بلت های اتصالی باید کاملاٌ محکم به بار بسته شوند تا از تکان‌های احتمالی حادثه‌ساز جلوگیری به عمل آید.

ارزیابی ریسک

برای هر نوع عملیات باربرداری، ریسک‌های احتمالی باید ارزیابی و کنترل شوند. به‌عنوان جزئی از پروسه­ی مدیریت ریسک، ابتدا یک ارزیابی ریسک برای هر عملیات لیفتینگ به‌منظور تعیین مخاطرات به‌هم‌پیوسته، شدت مخاطرات و احتمال وقوع آنها انجام می‌گیرد.

موارد مهم در ارزیابی ریسک عملیات باربرداری شامل موارد زیر می‌باشد:

  • وزن، اندازه، شکل و مرکز ثقل بار، قابلیت در دسترس بودن نقاط مختلف بار در زمان لیفت
  • روش باربندی تجهیزات کمک باربرداری/ متصل کردن / تفکیک کردن بار
  • شرایط و میزان قابل‌استفاده بودن تجهیزات لیفتینگ
  • موقعیت مکانی ابتدا و انتهای بار و چگونگی قرارگیری بار در آن محل­ها
  • ملاحظات سطح زمین و زیر زمین نواحی باربرداری
  • تجهیزات قدیمی و بیش از حد استفاده شده و ازکارافتاده‌ی لیفتینگ
  • تعداد لیفت­ها و مدت‌زمان هر لیفت
  • شرایط محیطی شامل آب‌وهوا و محدودیت‌های مجوز کاری، میزان روشنایی محیط باربرداری و تخلیه‌ی بار
  • مخاطرات احتمالی مجاور بار، موانع، مسیر عبور بار (شامل خطوط فعال الکتریکی، هیدرولیکی و پنوماتیکی بر روی زمین یا زیر زمین، کاندوییت کاری‌های زیر زمین، پل‌ها و سازه‌های بالاسری ایجادکننده مانع حرکت بار)
  • عملیات باربرداری در شرایط معلق ماندن بار برای مدت نسبتاً طولانی در هوا
  • دسترسی به راه‌های خروجی اضطراری برای تجهیزات و ابزارآلات لیفتینگ، اپراتور و پرسنل باربرداری
  • میزان تجربه، صلاحیت و آموزش پرسنل مختلف و تعداد پرسنل موردنیاز برای هر نوع عملیات
  • بازرسی یا عدم بازرسی قبل از استفاده از تجهیزات توسط اپراتور یا سوپروایزر لیفتینگ
  • میزان قابل دید بودن بار در هر شرایط و در هر زمان توسط هریک از پرسنل باربرداری شامل اپراتور، علامت دهنده و …

 طراحی لیفتینگ پلن

لیفتینگ پلن در ساده ترین شکل روی نقشه های اجرایی پروژه و شماتیکی به صورت عکس جرثقیل و مشخص کردن ابعاد و طول کار، شعاع کاری، درجه و زاویه بوم و … نمایش داده میشه. در شکل پیشرفته تر از نرم افزار اتوکد برای تهیه نقشه استفاده می­شود که معمولا در ایران این روش رایج است. در ابتدا مشخصات جرثقیل، جدول بار، محیط سایت، نحوه قرار گرفتن ادوات سیم بکسل، زوایای مورد نیاز به عنوان پیش نیاز فراهم می­شود و پس از انجام محاسبات مدل سازی دو بعدی توسط نرم افزار اتوکد انجام می­شود و خروجی آن در اختیار کارفرما و مجری عملیات قرار می­گیرد.

نرم افزارهای لیفتینگ پلن

نرم افزارها امکانات زیادی از جمله نمایش های سه بعدی عملیات، شبیه سازی بار، محیط و عملیات، نحوه بستن بار، باربرداری با چند جرثقیل، به اشتراک گذاری و … را برای ما فراهم می­کنند. نرم افزارهایی مثل ۳D Lift Plan، Crane Planner، SMART Rigger Software، ، CRANIMAX برای این موضوع طراحی شده اند.

الزامات و استانداردها

دستورالعمل ایمنی، بهداشت پرسنل مشاوران حفاظت فنی و خدمات ایمنی ، و حفاظت وسایل حمل و نقل (لیفتراک و جرثقیل ها) و جابه جایی اشیاء مرکز تحقیقات و تعلیمات حفاظت فنی و بهداشت کار برای ما کاربرد دارد علاوه بر آن استانداردهای مختلف تقسیم بندی های گوناگونی برای بازرسی و باربرداری ارائه می­دهند. مهم ترین آنها ASME، DOE است. علاوه بر آن OSHA و ANSI الزامات تست، بازرسی و تعمیرات را مطرح می­کنند. بقیه استانداردهایی که هرکدام مرتبط با بخش­های مختلف می­باشد شامل ASME B56.1 , ASME B30.5 , ASME B30.2 , ASME B30.3 EN 12999 , EN 13000 , EN 14439 (MAINTENANCE) است.

شرایط اضطراری

برای عکس‌العمل مناسب در مقابل تغییر شرایط تمامی پارامترهای بحرانی لیفتینگ (از قبیل آب‌وهوا، وضعیت دریا، قابلیت دید، پایداری و شیب زمین، فعالیت‌های مجاور محل باربرداری و تأسیسات، ورودی و خروجی‌های سایت، تجهیزات لیفتینگ، خود پرسنل باربرداری و …) باید در حین ارزیابی ریسک و آماده کردن طرح باربرداری مشخص و شناسایی گردند. درصورتی‌که در هنگام عملیات باربرداری و نگه‌داشتن بار در ارتفاع، سیستم کامپیوتر جرثقیل با خطا مواجه شد، یا جرثقیل به حالت ناپایداری درآمد، بار باید بر روی زمین قرار گرفته و باید یک طرح باربرداری جدید ارائه داد به‌گونه‌ای که دلایل خطای ایجاد شده در شرایط قبلی را کاملاٌ رفع نماید.

جمع ­بندی

عملیات لیفتینگ باید از ابتدا تا انتهای فرایند دقیقاً مطابق با طرح تأییدشده لیفتینگ سایت هدایت و انجام گردد. هرگونه تغییر در آن باید در صورتی انجام گیرد که ابتدا کار به‌طور کامل متوقف شده و پس از اطمینان کامل از ایمن بودن کار برای ادامه‌ی عملیات با تغییر مربوطه در طرح، عملیات ادامه پیدا کند. اپراتور تجهیزات باربرداری باید در هر زمان از عملیات از علامت توقف اضطراری اطاعت کرده و کار باربرداری را متوقف کند، مهم نیست چه کسی از گروه عملیات لیفتینگ فرمان توقف اضطراری را صادر کرده است.

برای تعیین و توصیف دقیق لیفت، پارامترهای وزن بار، شمای کلی بار، مرکز ثقل بار و قابلیت دسترسی کافی به نقاط مختلف بار، موقعیت‌های ابتدایی و انتهایی بار و چگونگی قرارگیری بار در آن محل‌ها و فضایی که تجهیزات لیفتینگ مورد استفاده قرار می‌گیرد موردنیاز هستند. همه‌ی نفرات درگیر در پروسه باربرداری باید وظایف شخصی خود را دانسته و در محل استقرار خود حضور داشته باشند. تمامی نفرات درگیر در باربرداری باید امکان دسترسی و همچنین فرصت کافی برای بازبینی یا مرور نتایج حاصل از ارزیابی ریسک و جزئیات طرح را داشته باشند تا اطمینان حاصل گردد که همه به‌صورت کاملاٌ واضح در جریان ریز پروسه قرار گرفته و همگی باید به روش اجرا و نحوه‌ی کنترل عملیات آگاهی کامل داشته باشند. این عمل، هماهنگی بین تمامی اعضای تیم باربرداری را بیشتر می‌کند.

بعد از اتمام عملیات باربرداری، تمامی نفرات درگیر در فرایند لیفت باید فرصت بحث و گفتگو در مورد عملیات را داشته و در راستای بهبود یا اصلاح Plan Lifting اقدام کنند. مسئولان اصلی عملیات شامل سوپروایزر لیفتینگ، مهندس اجرا و نصب و مهندس لیفتینگ سایت هریک نتایج حاصله‌ی عملیات را مستند و بایگانی کرده و برای لیفت های بعدی مورد استفاده قرار می‌دهند.

,

الزامات قانونی و سایر الزامات

الزامات قانونی و سایر الزامات

الزامات قانونی و سایر الزامات یکی از بندهای مهم در استاندارهای سیستم­های مدیریتی IMS می­ باشد. یکی از دلایلی که باعث شده در این بند استاندارد هنگام اکثر ممیزی­ها عدم انطباق ثبت شود، این موضوع است که شرکت­ها برای انطباق با این بند اصولا کار سیستمی و اساسی انجام نمی­ دهند. این موضوع به معنی این است که رویکرد سیستمی برای شناسایی و ارزیابی انطباق با الزامات قانونی در آن سازمان وجود ندارد.

موضوع الزامات قانونی همیشه در استانداردهای مدیریتی، بخصوص در استانداردهای حوزه HSE جایگاه مهمی دارد. اصولا تحت عنوان الزامات قانونی و سایر الزامات، یعنی legal and other requirements شناخته می­شدند.

اما از زمانی که ساختار استانداردها تغییر کرد و در قالب annex sl قرار گرفت، می­توان این بند را نیز در دو بخش از استاندارد ردیابی کرد. بند اول بند ۶ استاندارد، یعنی بخش طرح ریزی و بند بعدی نیز بند ۹ استاندارد، یعنی بخش ارزشیابی عملکرد.

باید به یاد داشت که این دو بند از مواردی هستند که به صورت مستقیم در استانداردهای ایمنی، بهداشت و محیط زیست به الزامات قاتونی اشاره شده است. در بندهای دیگر نیز مانند بند ۸ که به مباحث عملیاتی پرداخته می­شود به صورت غیر مستقیم به این موضوع پرداخته می­شود.

الزامات قانونی می­توانند شامل موارد زیر باشند:

  • قوانین و مقررات ملی، منطقه ای یا بین المملی
  • احکام و بخشنامه ها
  • دستورالعمل های ارسال شده از سمت قانون گذارها
  • مجوزها، گواهی ها یا انواع جوازهای انجام کار
  • رای دادگاه یا سایر نهادهای قضایی
  • معاهدات و پیمان ها، کنوانسیون ها و پروتکل ها
  • مذاکرات گروهی، مثل مذاکرات هسته ای و معاهدات مرتبط

سایر الزامات نیز می­توانند شامل موارد زیر باشند:

  • پیمان یا قراردادها
  • الزامات سازمانی
  • قرارداد استخدام
  • موافقتنامه با طرف های ذینفع
  • موافقت نامه با بخش بهداشت و درمان
  • استانداردهای اختیاری، توافقات و خطوط راهنما
  • اصول داوطلبانه، روش ها، تعهدات عمومی و هر چیزی توی این مایه ها

در گام اول باید فهرستی از قوانین کاربردی در حوزه HSE را استخراج نمود. قوانین کار، آیین نامه های حفاظت فنی و بهداشت کار، قوانین و آیین نامه های تامین اجتماعی، آیین نامه ها و دستورالعمل های وزارت بهداشت، قانون محیط زیست و آیین نامه ها و بخش های نامه های سازمان حفاظت از محیط زیست، نشریات معاونت راهبردی ریاست جمهوری و بسیاری موارد دیگر از این دست می باشند.

این موضوع از موضوعاتی است که هم نیاز به روش اجرایی دارد و هم نیازمند آن است که سوابق مربوطه ثبت گردد.در روش اجرایی نحوه شناسایی الزامات، نحوه به روزرسانی و همچنین ارزیابی انطباق ذکر میگردد. همچنین مکانیزم به روز رسانی نیز می­بایست در روش اجرایی مشخص شود. به محض به روز رسانی هر بخش از الزامات می بایست سوابق مرتبط نیز به روز رسانی گردند. همچنین می­بایست تعیین گردد که علاوه بر واحد HSE کدام یک از گروه ها می بایست به قوانین و مقررات دسترسی داشته یا از آنها آگاهی داشته باشند.

گام بعدی تعیین نحوه پیاده سازی الزامات در محیط کار است. در اولین مرحله می بایست بندها و مواد مرتبط و کاربردی در لیست الزامات قانونی ثبت گردد. سپس می بایست با توجه به موارد ذکر شده اقدام به پیاده سازی بندها گردد.

موضوع بعدی در خصوص ارزیابی انطباق یا evaluation of compliance می­باشد. در این بند، استاندارد به این موضوع اشاره می­کند که سازمان باید فرآیندهای لازم برای ارزیابی انطباق با الزامات قانونی و سایر الزامات را مشخص نماید. در این بخش استاندارد به سه باید اشاره می کند:

  • الف: تواتر ارزیابی انطباق را تعیین کند
  • ب: انطباق را ارزیابی کرده و در صورت لزوم اقدامی انجام دهد.
  • ج: دانش و درک از وضعیت انطباق خود را برقرار نگه دارد

تواتر و زمانبندی ارزیابی های انطباق می تواند بسته به اهمیت الزام، تغییر، در شرایط عملیاتی، تغییر در التزام به انطباق و عملکرد گذشته سازمان، متغیر باشد. سازمان می تواند از تنوعی از روش ها برای حفظ دانش و درک خود از وضعیت انطباق خود استفاده کند، اما لازم است تمامی التزامات به انطباق به صورت دوره ای ارزیابی شود.

اگر نتایج ارزیابی انطباق نشان دهنده ی شکست در انجام یک الزام قانونی باشد، لازم است سازمان اقدامات ضروری برای دستیابی به انطباق را تعیین و اجرا نماید.

این کار ممکن است مستلزم تماس با سازمان های قانون گذار و توافق در مورد اقدامات برای انجام الزامات قانونی، هنگامی که این توافق انجام می شود، به التزام به انطباق تبدیل می شود.

برای قسمت هایی که انطباق وجود ندارد و یا بخشی از الزام انطباق ندارد باید برنامه ریزی انجام شده و اقدام اصلاحی صادر شود.

,

خطرات گاز H2S

لینک دانلود اپیزود ششم فصل سوم: اپیزود ششم- فصل سوم- خطرات گاز H2S

معرفی گاز H2S

گاز ترش، گازی شناخته شده در تمام صنایع می باشد. این گاز با اسامی دیگری همچون هیدروژن سولفید، دی سولفید هیدروژن، هیدروژن سولفوره، هاش دو اس یا گاز فاضلاب هم شناخته می شود. un NUMBER این گاز ۱۰۵۳ و CAS NUMBER  هفت هزار و هفتصد و هشتاد و سه – صفر شش- چهار هست.

اگه در  طبقه بندی مواد خطرناک هم مروری داشته باشیم، میتونیم در کلاس ۲، یعنی در بخش گازها، هم در دسته ی ۲-۱ یعنی گازهای قابل اشتعال آن را شناسایی کنیم، هم در ۲-۳ یعنی گازهای سمی/پلاکاردهای این دو دیویژن را می توانیم استفاده کنیم.

وزن ملوکولی گاز ۳۴ هست و چگالی بخار یک ممیز یکصد و هشتاد و نه می باشد. یعنی از چگالی بخار آب که یک می باشد بیشتر است.

شناسایی گاز H2S

گاز هیدروژن سولفوره عموما با بوی بد آن که شبیه تخم مرغ گندیده ست شناخته می شود. در این حالت غلظت آن کمتر از PPM 10 می باشد. غلظت های بیشتر سریعتر حس بویائی را از کار خواهند انداخت. بنابراین هیچ وقت نباید به حس بویائی خود برای تشخیص هیدروژن سولفوره اعتماد کنیم.

  • کارگران تصفیه فاضلاب
  • کارگران صنایع تبدیل فلزات
  • کارگران صنایع پتروشیمی و تصفیه گاز
  • کارگران صنایع شیمیائی مرتبط، افرادین که بیشتر از دیگران در معرض این گاز قرار دارند

این گاز در  اثر تجزیه گیاهان و یا اجساد حیوانات که دارای گوگرد هستن بوجود می آید. این گاز میتواند در انواع نفت خام  یا گاز، (نفت خام ترش) توی سالیان زیاد بوجود آمده و در عملیات تولید و تصفیه منابع نفتی سولفیدی و گازهای طبیعی یافت شود.

وقتی در مستندات مختلف به عبارتH2S PRESENT برخورد کردید، این عبارت بدان معناست که عملیاتی مثل حفاری، تست، تولید یا هر عملیات دیگر در جریان است که در خلال آن پتانسیل حضور میزان خطرناکی از این گاز وجود دارد. اینجا منظور ما از میزان زیاد ۲۰ PPM به بالاست که در ادامه راجع به آن مفصل توضیح خواهیم داد.

تعریف دیگر BREATHING ZONE یا ناحیه ی تنفسی می باشد. ناحیه ای که در فاصله ۶ تا ۹ اینچ مقابل شانه ی شما قرار دارد (یعنی تقریبا ۱۵ تا ۲۲ سانتی متری) را ناحیه تنفسی می نامند. IDLH به غلظتی از هر ماده ی سمی، خورنده یا خفگی آور گفته می شود که اگه در آن غلظت قرار بگیریم، با احتمال بسیار زیاد یا به طور حتم اثرات مخربی بر روی سلامتی ما خواهد داشت. این شاخص برای  PPM 100 ، H2S هست.

خطرات گاز H2S

این گاز بی رنگ، هم سمی، آتش گیر می باشد و تحت فشار هم به مایع تبدیل میشود.  اگه نگاهی به لوزی خطرش بندازیم، به عدد ۴۴۰ میرسیم. یعنی برای سلامتی فوق العاده خطرناک است، شدیدا آتش گیر است ولی پایدار می باشد.

این گاز مخرب اعصاب بوده، از هوا سنگین تر است، به راحتی با باد منتشر می شود، شعله اش به رنگ آبی ست، و البته… شدیدا خورنده ی فلزات است. با آب موجود در هوا ترکیب میشود، اسید خورنده ای میسازد و لوله ها و دریچه ها را از بین می برد. در آب و نفت خام و فرآورده های نفتی قابل حل بوده  و بی نهایت خورنده ست. این گاز می تواند به ظروف فلزی و استیلی صدمات جدی بزند.

علاوه بر جاهایی که بطور حتم H2S پرزنت داریم، در مخازن ذخیره سازی، بویژه اطراف لجن های موجود در ته مخازن و ظروف و برج ها هم این گاز ممکن است وجود داشته باشد.

اگر شخصی گاز H2S را بمقدار موثر تنفس کند بلافاصله اون قسمت از سلسله اعصاب که تنفس و آگاهی رو کنترل میکند تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. در مقادیر بین ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ PPM شخص بلافاصله بیهوش شده و بعد از دقایقی خواهد مرد.

تنفس شخص صدمه دیده بلافاصله قطع میگردد و از هوش میرود. عملیات نجات و بهوش آوری باید بلافاصله شروع شود در غیر اینصورت مرگ منتظر فرد تماس پیدا کرده خواهد بود. اگر عملیات نجات به موقع انجام بشود شخص میتواند بدون عارضه جدی به حیات بازگردد.

آمادگی واکنش در شرایط اضطراری

نشت گاز H2S و گازهای سمی – آژیر قرمز ممتد با نوسان بهمراه چراغ قرمز چشمک زن (یا بدون آن)

نشت گازهای قابل انفجار وآتش سوزی – آژیر زرد منقطع بهمراه چراغ زرد چشمک زن(یا بدون آن)

اعلام حالت فوق العاده –      آژیر ممتد

برای مواجهه و شناسایی گاز به یه سری تجهیزات نیاز داریم، و در کنار آن برای آگاهی بخشی هم نیاز به یک سری اقدامات آموزشی داریم.

 آموزش های ضروری

برای افرادیکه قرار است در محوطه های h2S PRESENT کار کنند، این آموزشها ضروری می باشد:

  1. اثرات گاز سولفید هیدروژن
  2. حضور و شناسائی گاز سولفید هیدروژن
  3. علائم تماسش مثل
    1. سوزش چشمها
    2. ناخوشی
    3. سرگیجه
    4. خفگی
    5. از دست دادن کنترل عضلانی
  4. خصوصیات گاز سولفید هیدروژن
  5. اینکه نحوه ی اعلام شرایط اضطراری رو قبل شروع کار حتما مرور کنند
  6. بدون پرمیت توی این محیط ها کاری رو شروع نکنند
  7. قبل از وارد شدن به محوطه آلوده به H2S از ماسک هوای فشردهA. فعال استفاده کنند
  8. برای کمک به فردی که بر اثر گاز گرفتگی بیهوش روی زمین افتاده است شما حتما باید با ماسک هوای فشرده فعال وارد عمل شوید. هیچوقت از  ماسک فرار را برای اینکار استفاده نباید بشود
  9. بعد از خارج کردن حادثه دیده از منطقه آلوده و رسیدن به هوای تازه در صورتیکه تنفس او قطع شده باشد باید فورا تنفس دهان به دهان را شروع کرد و ادامه داد تا پزشک برسد
  10. در محل تجمع جمع بشن و تا دستورات بعدی ایمنی یا هماهنگ کننده بحران منتظر بمونن. از پراکنده شدن خودداری کنن. افراد ناپدید شده باید یافت بشن!
  11. در خصوص استفاده از Ba و فیس پیس هم باید آموزش ارائه شود، فیت تست هم باید توسط افراد فراگرفته شود.
  12. کار با گازسنج باید ارائه شده باشد.
  13. کمکهای اولیه و عملیات نجات باید به افراد آموزش داده شده باشد.

    قوانین مربوط به کار با H2S

    1. پرمیت برای کار توی این ناحیه اجباری می باشد.
    2. سیگار کشیدن و شعله های باز ممنوع است.
    3. تجهیزات باید از نوع ضد جرقه باشند.
    4. الکتریسیته ساکن باید کنترل شود .

خودمراقبتی روانشناختی

اپیزود پنجم فصل سوم خودمراقبتی روانشناختی

 

تعریف خود مراقبتی

خودمراقبتی به این معنی است که چه کاری انجام دهم تا بتوانیم در بیشتر ساعت­های روز حال خوب داشته باشم. چگونه از ذهن خود مراقبت کنم و با حس­های خود برخورد کنم. تا بتوانم در فراز و نشیب ها و بحران هایی که هر روز پیش می­آید و از کنترل من خارج است بر افکار و احساسات و رفتار های خود کنترل داشته باشم.

چرا و چطور باید از افکار و احساسات خود مراقبت کنیم؟ این موضوع اهمیت دارد؟

ما ناچاراً با عوامل بیرونی مواجه هستیم. اگر فعالیت­های مشخصی انجام دهیم می­توانیم با احساس بهتری روزها را سپری کنیم و خروجی بیشتر و مفیدتری داشته باشیم.

شروع خود مراقبتی

کارهایی وجود دارد که می توان انجام داد و موضوع مهم رعایت اولویت بین آنها است. اولین قدم و فوت کوزه­ گری خود مراقبتی در هر بعد، بر عهده گرفتن مسئولیت مراقبت از خود است. در هر روان­درمانی اولین سوال درمانگر از مراجع این است : “چقدر می­خواهی برای بهتر شدن حال خود تلاش کنی؟” زیرا مهم ترین و اصلی ترین درمانگر خودمان هستیم.

برای اثربخش شدن بحث خودمراقبتی یک کاغذ بردارید و بر روی آن بنویسید: “اینجانب … فرزند … از تاریخ … مسئولیت کامل مراقبت از حال خود و بهبود کیفیت زندگی خود را شخصاً بر عهده گرفته و تمام تلاشم را در این راه انجام می­دهم.” نکته مهم دیگر قرار دادن یادداشت جایی جلوی چشم است. مانند آینه ماشین و هر جایی که معمولاً مشغول فکر می­شوید و برایتان اثرگذار است.

خودمراقبتی روانی

خود مراقبتی ابعاد مختلف دارد و ما قرار است در خصوص خودمراقبتی روانی صحبت کنیم. نکته مهم این است که وقتی آدمی در دیگ آب جوش در حال قل قل زدن است نمی­توانیم با بادبزن او را خنک کنیم. کار مهم کم کردن شعله است.

در روانشناسی یک نکته وجود دارد که ما در مورد خوب و بد حرف نمی­زنیم بلکه در مورد کارآمدی و ناکارآمدی صحبت می­کنیم. فکر خوب یا بد، رفتار خوب یا بد وجود ندارد مگر در موضوع قضاوت­های اخلاقی. ما در حوزه روانشناسی وارد بحث اخلاق نمی­شویم بلکه در مورد مفید و اثربخش بودن رفتار بر همگان صحبت می­کنیم.

تعادل ۵ گانه

مرحله بعد ایجاد ۵ تعادل است. ۱- خواب و بیداری. چه زمانی می­خوابیم و کیفیت خواب چگونه است. زیرا برای بیداری خوب نیاز به خواب خوب وجود دارد. ۲- چه غذایی و چه زمانی در روز میخورید. ۳- چقدر تحرک جسمی دارید و در وقت مناسب است. ۴- چه روابطی دارید و آیا اثربخش و مفید هستند یا سمی هستند. ۵- ارتباط معنوی و دلیل برای زندگی کردن.

برای پیدا کردن تعادل هر فرد نسخه منحصر به فرد وجود ندارد. برای رسیدن به پاسخ می­توانیم تست نیازهای گلاسر را انجام دهیم. نتیجه تست به شناخت ما از نیازهای اصلی کمک می­کند.

نیازهای اصلی

در تست گلاسر ۵ نیاز اصلی وجود دارد. نیاز به ۱-قدرت ۲-عشق ۳-آزادی۴-بقا ۵-لذت. در همه افراد این ۵ نیاز وجود دارد ولی موضوع مهم تعیین اولویت آن در هر فرد است.

توجه بیش از اندازه به نیاز اول و دوم و نادیده گرفتن نیازهای آخر می­تواند باعث افسردگی، استرس و اضطراب شود. اگر نیاز اول فردی قدرت باشد در شرایطی مانند بحران کرونا که فرد نمی­تواند کنترل و تسلط بر شرایط داشته باشد، فرد دچار اضطراب می­شود. مثال دیگر فردی که نیاز اول او عشق است در شرایطی مانند کرونا به دلیل از دست دادن اطرافیان دچار اضطراب و افسردگی می­شود. تمرکز بر روی یک نیاز و عدم تعادل بین ۵ نیاز باعث آسیب به فرد می­شود.

شرایطی مثل بحران کرونا باعث شد آدم ها سبک زندگی­شان را عوض کنند. اولویت­ها و اهدافشان را تغییر دادند که یک خروجی خوب است. بعد از بحران فقط اختلال استرس پس از بحران یک سانحه را نداریم، رشد پس از بحران یا PTG نیز وجود دارد.

تکنیک حضور در لحظه

یکی از تکنیک­های اولیه خود مراقبتی حضور در لحظهاست. حضور در اینجا و اکنون. در بسیاری از زمان­ها ممکن است ما در جایی باشیم ولی به موضوعات دیگری فکر کنیم. اولین تمرین برای خودمراقبتی این است که حضور در لحظه را تمرین کنیم.

۵ ابزار برای این کار وجود دارد که هر کدام را برای ۳۰ ثانیه تمرین کنید. الان چه حس­های جسمانی دارید. کدام تکه از لباس­تان را احساس می­کنید. کدام قسمت از بدنتان با صندلی یا زمین در ارتباط است. حواستان را به طور کامل متمرکز کنید.

برای حس بعدی فکر کنید که چه بویی به مشامتان می­رسد. چه چیزی را با بینی و حواس بویایی تان تجربه می­کنید. چیزی را در دهانتان بگذارید مثل یک کشمش و آن را مزه ­مزه کنید. سختی، نرمی و طعمش را تجربه کنید.

بعد از آن می­رسیم به اینکه چه صداهایی به گوشتان می­رسد. بهترین آن گوش دادن به صدای نفس است همه­ ی حواستان را به صدای نفس­هایتان بدهید. حس آخر دیدن است. نگاهی به اطراف بیندازید، چه رنگ­ ها و شکل­ هایی را می­ بینید. از این تکنیک برای این­که در لحظه حضور داشته باشیم استفاده می­کنیم.

یکی از پیشنهادات حتی برای کسانی که در استرس دچار تپش قلب می­شوند این است که مچ دست خود را ماساژ دهند. لمس خود و متمرکز کردن حواس بر نوک انگشت و دست می­تواند فرد را به لحظه­ ی اکنون بیاورد.

اهداف زندگی

کرونا هدف­های زندگی آدم­ها را تغییر داد. باعث شد دوباره بررسی کنیم و حتی اگر اهداف از قبل تعیین شده داشته باشیم باعث شد دوباره مرور کنیم شاید اهداف ما تغییر داشته باشد و استانداردهای زندگی­مان را پایین ببریم.

یک نکته وجود دارد که دو مدل درد وجود دارد. یک درد واقعی، درد پاک که زندگی به ما تحمیل می­کند. اما درد ناپاک نپذیرفتن این درد اصلی و درگیر شدن با آن و تقلا با آن است. سوالی کارآمد است این است که چطور با شرایط جدیدی که نمی­توانیم آن را تغییر دهیم سازگار شویم. در شرایط جدید لازم است که هدف گذاری­مان را مجدد بررسی کنیم. افراد بعضی مواقع به دنبال کاری می­روند که با استعدادها و توانایی­هایشان فاصله دارد و باعث منبع استرس برایشان می­شود.

ارزش­ها

در کنار اهداف، ارزش­ها نیز برای ما وجود دارد که لزوماً به معنای هدف­های ما نیستند. به عنوان نمونه هدف من در زندگی نمی­تواند مهربان بودن باشد بلکه یک ارزش است و می­تواند همیشه همراه ما باشد. در واقع صفت­هایی هستند که دوست داریم با آنها شناخته شویم. ارزش­ها خوب و بد ندارند ولی مهم این است نه خیلی به آنها بچسبیم نه خیلی فاصله بگیریم. برای آنکه ارزش­های زندگی­تان را پیدا کنید، فحش دم دستی­تان که در شرایط سخت به آدم­ها می­دهید نقطه مقابل آن ناسزا یکی از ارزش­های درونی شماست. فاصله بین جایی که هستید و آنچه که ارزش­های می­دانید می­تواند یک منبع استرس باشد.

تست نیازهای گلاسر و اولویت اول به ما نشان می­دهد که چه ارزش­هایی برای ما وجود دارد. به عنوان نمونه نیاز به قدرت و سعی در کنترل شرایط و موفق شدن به عنوان یک ارزش می­تواند یک منبع استرس باشد. با سرچ در اینترنت می­توانیم لیست ارزش­ها را به دست آوریم و بررسی کنیم کدامیک می­تواند برای ما خوشایند باشد. مهم این است که بتوانیم اولویت ارزش­هایمان در زندگی را تعیین کنیم. به عنوان نمونه برای یک کارمند پیشرفت شغلی می­تواند یک ارزش باشد. یا نظم به عنوان یک ارزش است ولی بیش از اندازه به آن چسبیدن می­تواند به ما و دیگران آسیب بزند. افراط در ارزش می­تواند به ما آسیب بزند.

تضادهای درونی

ممکن است ما اهداف و ارزش­هایی را برای خود قرار دهیم ولی با اهداف و ارزش­های ناخودآگاه ما در تضاد باشد. راه حل می­تواند استفاده از آزمون­های تشخیصی تقویتی بیشتر باشد و بتوانید تضادها را پیدا کنید و گاهی پرسیدن از دیگران در مورد ویژگی­های قابل بهبودمان هم می­تواند کمک کننده باشد. نگاه کردن به دیگران و دیدن آنچه که برای ما ناخوشایند است نیز می­تواند ما را در شناختن ارزش­هایمان راهنمایی کند.

گام اول خودمراقبتی روانی

اولین گام این است که با خود مهربان باشیم. و نکته و فن اول در رسیدن به این گام دست حمایتگر است. هیچ کسی از خود ما به ما مهربان­تر نیست. در واقع نیاز داریم در روزهای سخت کسی در کنارمان باشد و به جمله­ها و حرف­هایی نیاز داریم که ما را حمایت کند. ما برای لحظات سخت باید جمله­هایی را برای خود آماده کنیم که در شرایط سخت زمزمه کنیم. هر جمله و کلمه­ای که تکرار شود به باور تبدیل می­شود. با تکرار خود گویه­های مثبت و کارآمد می­توانیم زمزمه­هایی که به ما آسیب می­زند را تغییر دهیم. جملات کارآمد می­تواند به ما کمک کند تا دست حمایتگر را تجربه کنیم.

نکته بعدی صدای ارباب­های ذهن یا افکار منفی است. در برابر فکرهای منفی نمی­توان مقاومت کرد. کاری که می­توان انجام داد این است که نظاره­گر باشیم. بودا می­گوید خوب است گاهی بین بازی تماشاگر شویم. مثل یک گنجشک بالای درخت بنشینیم و نظاره­گر شویم.

این است که اگر کلمات منفی و جملات منفی را نمی­توانیم از خود دور کنیم چون نمی­توانیم آن را کنترل کنیم باید یک مسیر درست کنیم که سیل از آن عبور کند و برود. به عنوان نمونه آن­ها روی یک کاغذ بنویسیم و زمانی که افکار به سمت ما می­آید روی کاغذ بزنیم و به خود بگوییم اینجاست و روی آن کنترل داشته باشیم. جایی برای آنها داشته باشیم که انرژی ما صرف نگه داشتن آن­ها نشود.

گام دوم: لنگر انداختن

در طوفان­ها برای آنکه باد نتواند ما را ببرد کاری که انجام می­دهیم این است که پای خود را روی زمین فشار دهیم. در زمان­های بحران زندگی و موقعیت­هایی که احساس می­کنیم هیچ کنترلی روی آنها نداریم و می­خواهیم به خود احساس کنترل دهیم کف پای خود را روی زمین قرار دهیم بدون اینکه حتی کسی متوجه شود آن را روی زمین فشار دهیم. این کار به ما این احساس را می­دهد که روی شرایط کنترل داریم.

گام سوم: موضع گرفتن

وقتی زندگی یک نبرد را شروع می­کند چه گاردی داشته باشیم. عقب نشینی کنیم مثل تیری که در کمان به سمت عقب می­آید و ببینیم چه برنامه­هایی برای خود داشته باشیم. در مقابل سختی­ها چه کاری کنیم و اگر در نبرد شکست خوردیم چگونه پس از آن دلی آرام داشته باشیم. برای این کار لازم است نگاهی به ارزش­هایمان داشته باشیم و بر اساس آنها رفتار کنیم. سود و زیان ما در نگاه ما به زندگی برمی­گردد . موضع ما باید بر اساس ارزش­هایمان باشد. باید یک body system برای خود در نظر بگیریم. باید یک سیستم حمایتی خوب برای خود در نظر بگیریم تا بتوانیم شرایط سخت را برای خود بهتر کنیم.

گام چهارم: پیدا کردن گنج

انتظار اینکه در زندگی آرامش داشته باشیم برای کشورهای غربی است در کشورهای شرقی این انتظار باعث ایجاد استرس می­شود. تغییر انتظارمان نسبت به زندگی می­تواند به ما آرامش بیشتری دهد. این به معنای درماندگی نیست بلکه دیدن واقعیت­هاست. ممکن است با آنچه ما انتظار داریم فاصله داشته باشیم و بهتر است وجود درد را بپذیریم و شروع به مهربانی با خود کنیم. به عنوان مثال اگر نوشیدن یک فنجان چای عادت روزانه ماست آن را با خودگویی همراه کنیم و بگوییم این را برای تو ریخته­ ام.

به کسانی که در مشکلات زیاد قرار دارند می­گویم درد تو منشا قدرت و انرژی توست. از آنچه که جان را می­سوزاند می­توان برای گرفتن قدرت و به هدف رسیدن کمک گرفت.

خلاصه:

اولین موضوع امضا کردیم که مراقب حال خود باشیم. با گام­های مختلف خود مراقبتی را انجام دهیم. اولین گام توجه به لحظه و بودن در اکنون و دوم تعیین اهداف و ارزش­های زندگی و بازبینی آنها و کم کردن تضادهای خودآگاه و ناخودآگاه و پیدا کردن ارزش ها بود. چهار گام نهایی نیز مهربانی باخود، لنگر انداختن، موضع گرفتن و پیدا کردن گنج است.

مدیریت ریسک-قسمت چهار- تکنیک ها

لینک  دانلود: مدیریت ریسک-قسمت چهارم- تکنیکها

شناخت و انتخاب تکنیک‌های آنالیز ریسک، بعنوان یک گام مهم در فرایند مدیریت ریسک شناخته می‌شوند. برخی از کاربردهای تکنیک‌های ارزیابی ریسک شامل :

  • شناسایی ریسک
  • تعیین علت، منبع ریسک یا المان‌هایی که منجر به ایجاد ریسک شدن، یا تعیین سطح مواجهه
  • بررسی اثربخشی کنترل‌های موجود یا بهبود اثربخشی کنترل‌ها
  • درک درست از احتمال وقوع یا پیامدهای احتمالی ریسک
  • تحلیل تعاملات و وابستگی های بین ریسک‌های مختلف/
  • تعیین اقدامات کنترلی برای ریسک

می‌باشند.

استاندارد ISO 31010 بعنوان یکی از مهمترین مراجع جهت شناسایی و استفاده از این تکنیک‌ها می‌باشد. نسخه‌ی نهایی این استاندارد در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و در بر دارنده‌ی طیف متنوعی از تکنیک‌ها در این حوزه بود.

در این اپیزود از پادکست به تشریح یکی از تکنیک‌های کاربردی در حوزه­ی مدیریت ریسک خواهیم پرداخت.

در این اپیزود به تشریح مدل پاپیونی (bowtie) و چارچوب اجرایی آن برای انواع ریسک‌ها خواهیم پرداخت .

تحلیل رویدادها- قسمت دوم: تکنیک ها

 لینک دانلود: تحلیل رویدادها- تکنیک ها

مقدمه
در قسمت قبل، به این‌که چرا و با چه هدفی باید فرایند گزارش‌نویسی و تحقیق و بررسی رویداد در سازمان شکل بگیرد، اشاره شد. مراحل آن را مرور می‌کنیم. توضیح دادیم بعد از اینکه اطلاعات را جمع‌آوری کردیم، باید از اطلاعات و با توجه به اهدافی که تعریف شده، به سناریویی که منجر به حادثه شده برسیم. برای اینکه این اطلاعات درست کنار یکدیگر چیده شود، نیاز به ابزارهایی است که ذهن ما و اطلاعات را طبق یک منطق درست طبقه‌بندی کنند.
معرفی تکنیک‌ها
همان‌طور که می‌دانید، تکنیک‌های تجزیه‌وتحلیل زیاد هستند. البته الزامی برای استفاده از یک تکنیک خاص وجود ندارد. بعضی از این تکنیک‌ها اصولاً با توجه به تئوری‌های حوادث ایجاد شده‌اند. تئوری‌ها و نظریه‌های مربوط به حوادث فراوان هستند و آن‌ها را می‌شناسید. مثل تئوری دومینو، یا تئوری رهایی انرژی. نظریه‌پردازها و متخصصین در هر حوزه‌ که قطعیتی در آن وجود ندارد، اصولاً اقدام به نظریه‌پردازی می‌کنند. آن چیزی که به نظرشان درست است را به شکل یک مدل یا تئوری منتشر می‌کنند. ولی این مدل الزاماً درست یا کامل نیست. افراد بعدی، ممکن است تئوری را رد یا تکمیل کنند. ولی این کار باعث نمی‌شود که تئوری به الگوی واحد تبدیل شود تا وقتی که آزمایش‌ها و روش‌های مختلف آن را اثبات کند. در این حالت ممکن است شکل یک الگوی استاندارد را به خود بگیرد.
تئوری دومینو
به‌عنوان مثال تئوری دومینو که توسط هنریچ ارائه شد، یک تئوری محکم بود. اصل روی این موضوع استوار بود که مجموعه‌ای از شرایط و موقعیت‌های مرتبط با هم وجود دارند. اگر مثل یک دومینو پشت سر هم چیده شدند، پنج مورد از موارد اصلی که در توالی پیشامدهایی که منجر به حادثه می‌شوند، نقش اساسی دارند. اگر ما هرکدام از آن‌ها را حذف کنیم، می‌توانم از این توالی وقایع ناگوار جلوگیری کنیم. از نظر او اعمال یا شرایط ناایمن عامل مرکزی توالی وقایع بود. که با حذف آن، می‌شود تأثیر عوامل اولیه را خنثی و از حادثه پیشگیری کرد. البته خود هنریچ بارها این تئوری را اصلاح کرد. نظرات زیادی هم اضافه شد و همچنان به‌عنوان یک تئوری قوی وجود دارد.
بر اساس تئوری دومینو خط زمانی حوادث (Timeline) را در بسیاری از حوادث بر اساس ۵ فاکتور در نظر می‌گیرند. این پنج فاکتور به ترتیب محیط اجتماعی، خطای شخص، عمل و شرایط ناایمن، حادثه و صدمه است. شرایط اجتماعی و پیشینه فرهنگی اجتماعی فرد یا گروه چگونه بوده است، چه اتفاقی رخ‌داده که فرد اشتباه یا قصوری را مرتکب شده، عمل یا شرایط ناایمن به‌وجود آمده چه بوده است، عمل و شرایط چه حادثه‌ای را پدید آورده و در نهایت صدماتی که وارد شده است، چگونه بودند.
انواع تئوری‌ها
وقتی به تئوری دومینو نگاه می‌کنیم، مناسب به نظر نمی‌رسد زیرا امروزه می‌دانیم بسیاری از وقایع را نمی‌توان به صورت خطی دید. با مدل‌هایی مثل استخوان ماهی کار کرده‌ایم. در مدل‌هایی مانند استخوان ماهی که پیچیده نیستند، شکل خطی فکر کردن تقریباً از بین رفته و نگاه ریزبین‌تر شده است. علاوه بر خط اصلی حادثه، به حواشی که ممکن است کمرنگ و مهم باشند نیز توجه شده است.

موضوع اصلی در تکنیک‌های تجزیه‌وتحلیل حوادث همین است. برای انتخاب تکنیک دقیقاً باید بررسی کنیم به دنبال چه هستیم. دنبال ایرادات فنی پیش‌آمده هستیم یا دنبال خطاهای انسانی هستیم. به دنبال مقصرین هستیم یا دنبال علل ریشه‌ای هستیم. یا چرا موانع درست عمل نکردند یا به دنبال این هستیم که به عموم مردم گزارش بدیم. این هدف است که مشخص می‌کند ما باید از چه ابزاری برای تحلیل استفاده کنیم. ویژگی تکنیک‌ها این است که هرکدام در یک موضوع کامل هستند و هیچ‌کدام جامع نیستند. شاید یک مورد را پیدا کنید که نیاز شما را مرتفع کند، ولی هیچ‌کدام از تمام جهات به حادثه نگاه نمی‌کنند. اگر می‌خواهید یک گزارش جامع داشته باشید، نیاز دارید که بیش از یک تکنیک را استفاده کنید.
قبل از معرفی این تکنیک‌ها موردی که باید مطرح شود این است که بعضی از تکنیک‌ها مثل Top set، یک فرآیند استاندارد دارند و همه‌جا مشابه است. ولی بسیاری از تکنیک‌ها هستند که در روش‌ها و منابع مختلف شاید اختلافاتی داشته باشند. مثل RCA . عجیب نیست زیرا وقتی یک مرجع واحد برای انتشار وجود ندارد، طبیعی است که در هر سازمان دست‌خوش تغییرات شوند.

معرفی تکنیک‌های تجزیه‌وتحلیل حوادث

تحلیل علل ریشه‌ای یا RCA (Root cause analysis)
با ساختاری که این روش ارائه می‌دهد، می‌توان به علل ریشه‌ای یک حادثه رسید. دقت کنید که می‌خواهیم به علل ریشه‌ای، نه چیز دیگری برسیم. برای این منظور راهی جز شناسایی تمامی علل وجود ندارد. علل مختلف در روش‌های مختلف تعاریف متفاوتی دارند. در این تکنیک، سه دسته از علل را برای ایجاد یک حادثه تعریف می‌کنیم. علل مستقیم، علل سطحی (یا غیرمستقیم) و علل ریشه‌ای.
علل مستقیم
علل مستقیم یا Direct cause مواردی هستند که قبل از حادثه پیش آمده‌اند و مستقیماً باعث وقوع حادثه شده‌اند. یعنی اگر حذف شوند حادثه‌ای به‌وجود نمی‌آید. این علل اصولاً یا از جنس منابع انرژی هستند یا از جنس مواد خطرناک. مثلاً در یک حادثه‌ی انفجار، نشت گاز علت مستقیم است. منبع جرقه یا حرارت که باعث انفجار شده است علت مستقیم است. وقتی ما از حادثه حرف می‌زنیم، اولین جواب به سؤال چه اتفاقی افتاده، علل مستقیم هستند. مثلاً وقتی محلی آتش‌گرفته، جواب می‌دهیم: گاز نشت کرده است.
علل غیرمستقیم
علل سطحی یا غیرمستقیم یا Indirect cause عللی هستند که اصولاً از جنس اعمال و شرایط ناایمن هستند. مثلاً گفته می‌شود که گاز نشت کرده است. در جواب می‌گوییم: کارگر فلنج را کامل نبسته یا Full bolt نکرده است. یا علت غیرمستقیم سقوط یک نفر از روی داربست، می‌تواند عمل ناایمن باشد، استفاده از دمپایی و سرخوردن. یا می‌تواند شرایط ناایمن باشد، مثل وزش باد شدید یا یخ بستن روی داربست.
علت مستقیم اصولاً می‌تواند ناشی از آزاد شدن ناخواسته‌ی منابع انرژی یا مواد خطرناک باشد. علل غیرمستقیم ناشی از یک عمل یا شرایط ناایمن است. در مثال قبل گازی که نشت کرده بود، علت مستقیم انفجار نشت گاز قابل انفجار، علت غیرمستقیم دلیل آن نشتی است که مثلاً یک نفر وسیله‌ای پرتاب کرده و به دستگیره‌ی گاز برخورد کرده و باز شده است. یا شیر دچار خوردگی شده و نشت کرده است.
یک حادثه می‌تواند چندین علت غیرمستقیم و مستقیم داشته باشد. محدودیتی در این موارد وجود ندارد.
علل ریشه‌ای
دسته‌ی آخر علل، علل ریشه‌ای هستند. در تکنیک RCA تلاش می‌کنیم که به این علل ریشه‌ای برسیم. علل ریشه‌ای درواقع عواملی هستند که باعث می‌شوند علل غیرمستقیم شکل بگیرند. مثلاً در مثال بالا، چرا یک کارگر، باید تخته یا وسیله‌ای که در دست دارد به سمتی پرت کند که ممکن است باعث برخورد با شیر شود. یا شیر چرا باید آن‌قدر نامناسب نصب شده باشد که به‌راحتی باز شود و گاز خطرناک را در هوا منتشر کند. مکانیزم Root cause به همین شکل است. با طرح پرسش‌ها آن‌قدر جلو می‌رویم که بیشتر از آن نتوان مسیر را ادامه داد و در حقیقت به ریشه‌ی ماجرا می‌رسیم. ریشه‌ی ماجرا مثل موارد بالا شاید یکی باشد. شاید چندین مورد باشد. در حادثه پلاسکو گفتیم اگر ریشه‌ای نگاه کنیم، کسی که اجازه‌ی تغییر کاربری داده اشتباه کرده. هم کسی که کارگاه‌ها را نبسته اشتباه کرده. هم کسی که باید به افراد آموزش می‌داد و انجام نداد اشتباه کرده. هم جامعه که آموزش پذیر نیست و ریسک‌پذیر است اشتباه کرده.
در اصل علل ریشه‌ای در موضوعاتی مثل فقدان تعهد، فقدان دانش و اطلاعات، محدودیت‌های مالی، نگرش اشتباه، نگرش اجتماعی، ریسک‌پذیری، نبود برنامه‌ریزی، تولید محوری، ظرفیت‌های روحی روانی جامعه، دیدگاه‌های مدیریتی و … خلاصه می‌شوند.
به‌کارگیری روش
استفاده از این تکنیک همیشه همراه با رسم درختواره‌های مختلف است. این درختواره‌ها را می‌توان با Visio رسم کرد یا از نرم‌افزارهای مختلف مثل conceptdraw، edrow یا نرم‌افزارهای خاص این کار استفاده کرد. یا می‌توان از نرم‌افزارهای تجزیه‌وتحلیل حادثه مثل IncidentXP استفاده کرد.
این روش، یک روش مبتنی بر موانع نیست، در آن صحبتی از موانع یا کنترل‌های موجود نمی‌شود. همه‌چیز روی وقایع متمرکز است. یعنی اگر بخواهیم دو ویژگی از آن بنویسیم، مورد اول تمرکز روی علل ریشه‌ای، مورد دوم توالی وقایع ناگوار را نشان می‌دهد. اگر بخواهیم بزرگ‌ترین محدودیت آن را بگویم، این است که توجهی به موانع یا کنترل‌ها ندارد و هیچ تحلیلی از آن‌ها ارائه نمی‌دهد.
به یاد داشته باشیم که RCA صرفاً برای تجزیه‌وتحلیل حوادث شغلی نیست. این روش به شکل گسترده در حوزه‌های مختلف مثل فناوری اطلاعات، مخابرات، صنایع هوایی و … نیز استفاده می‌شود و یک روش حل مسئله محسوب می‌شود.
مراحل RCA
به‌صورت عمومی، RCA چهار مرحله دارد:
اول: تشریح شفاف مسئله یا رویداد
دوم: ترسیم توالی وقایع ناگوار، از زمان شرایط عادی تا زمان ایجاد مسئله
سوم: تعیین انواع علل (مستقیم و غیرمستقیم و ریشه‌ای) بین وقایع ناگوار مطرح‌شده
چهارم: ایجاد درختواره‌ها و گراف‌ها به‌منظور نمایش ارتباط بین علل مختلف وقوع رویداد
دسته‌بندی متدها
به مدل‌هایی مثل RCA، تحلیل‌های علی یا causal analysis هم گفته می‌شود. در بعضی از منابع، وقتی در مورد متدهای تجزیه‌وتحلیل حوادث مطلب می‌خوانید، در کل متدها را به سه دسته تقسیم کرده‌اند، یک دسته که causal analysis هستند که تقریباً به شکل خطی هستند و سلسله مراتب حادثه را به یک شکل علت و معلول شرح می‌دهند.
دسته‌ی دوم متدها را تحلیل‌های کارشناسی یا expert analysis می‌گویند. که توسط تیم‌های با مهارت در یک حوزه‌ی خاص انجام می‌شوند. در آن‌ها از فرمت یا قالب خاصی استفاده نمی‌شود. برعکس روش بالا که می‌توان در یک نمودار ترسیم شود، اینجا بیشتر هدف این است که به ابعاد مورد نظر تیم پرداخته شود. این ابعاد می‌توانند شکل توضیحات داشته باشند یا شکل پیچیده داشته باشند. ولی الگوی خاصی برای آن‌ها ایجاد نمی‌شود تا ذهن تیم کارشناسی را محدود به یک مسیر نکند.
دسته‌ی سوم هم آنالیزهای سازمانی یا organizational analysis است که بر پایه‌ی نظریه‌های سلسله مراتبی سازمانی طراحی می‌شوند. در این مدل‌ها، سازمان را از محیط بیرونی جدا می‌کنند. اعتقاد دارند که اگر همه‌ی کارهایی که در محیط یک سازمان انجام می‌شود، به شکل استاندارد و ایده آل انجام شود، حادثه نباید اتفاق افتد. بنابراین حالا که حادثه اتفاق افتاده، یک مشکلی در خود سازمان وجود دارد. ما می‌دانیم که در سازمان چه کارهایی انجام می‌شود، پس به‌جای آنکه بیرون به دنبال مشکل باشیم، کارهایی که در سازمان انجام می‌دهیم را با متد خاص خود تحلیل می‌کنیم تا برسیم به اینکه کجا از فعالیت‌های سازمانی منحرف شدیم.
تریپود بتا Tripod Beta
یکی از تکنیک‌هایی است که اسم آن را زیاد می‌شنوید و در موردش زیاد صحبت می‌شود. تریپود بتا برای همه‌ی حوادث نباید بکار برود. البته نه به خاطر اینکه نمی‌توان به کار گرفت بلکه به خاطر این‌که وقت‌گیر و پرهزینه است. باید جاهایی استفاده شود که ارزشش را داشته باشد. پایه‌گذار اصلی این تکنیک کمپانی Shell بود که این تکنیک را با کمک دانشگاه‌هایی مثل ویکتوریا و منچستر در پروژه‌های خود پیاده‌سازی کرد.
هسته‌ی این تکنیک‌ها یک ساختار درختواره‌ای است و تمرکز اصلی روی خطای انسانی است. اعتقاد داشتند که در حوادث، حجم قابل‌توجهی از قصور به خطای انسانی و اعمال ناایمن برمی‌گردد. پس بهتر است برای پیدا کردن علت روی این موضوع تمرکز شود.
به‌کارگیری تریپود بتا
برای رسم درختواره‌های تریپود، قبل از هر چیز باید بدانید که تئوری تریپود این است که سه عنصر، همیشه قلب کار هستند. یک خطر یا hazard است. در بعضی مراجع به آن عامل تغییر یا agent of change هم گفته می‌شود که عامل بالقوه‌ی آسیب‌رسان است. دیگری واقعه یا event است که از آزاد شدن خطر ایجاد می‌شود و روی هدف تأثیر می‌گذارد. مورد آخر هدف یا target است که در برخی منابع به آن Objective می‌گویند. درواقع قربانی یا مفعول ماجراست. یعنی عنصر، وسیله، شخص یا موضوعی که از آن واقعه یا event متأثر می‌شود. رویداد یا واقعه اصولاً مواردی مثل نشت، انفجار، سقوط، تصادف و موارد مشابه است.
Hazard را که می‌شناسید. هر موضوعی که پتانسیل آسیب‌رسانی روی target یا Objective مدنظر ما داشته باشد که شامل انسان سرمایه، محیط‌زیست یا اعتبار است. مثلاً در سناریو قطار نیشابور، اگر یک بخش از سناریو را که مربوط به انفجار بود تفکیک کنیم، خطر نیترات آمونیوم می‌شد. رویداد انفجار می‌شود و هدف مردم و تجهیزات می‌باشد.
رسم تریپود بتا
روش از اینجا شروع می‌شود که سه عنصر را به هم وصل کنیم. نحوه‌ی رسم درختواره اغلب به این شکل است که از واقعه دو شاخه منشعب می‌شود، یک شاخه خطر یا عامل تغییر و یک شاخه هم target یا objective است.
ما به اولین درختواره رویداد اصلی یا هسته‌ی درختواره می‌گوییم. در مرحله‌ی بعد، اقدامات کنترلی و موانعی (barriers) که وجود نداشتن، وجود داشتن، یا وجود داشتن و درست عمل نکردند را مشخص می‌کنیم. هدف این موانع ممکن است جلوگیری از آزاد شدن خطر و تبدیل شدن به رویداد باشند. یا موانعی که هدف‌شان کنترل پیامدهای رویداد به‌منظور کاهش اثر روی هدف است، باشند.
انواع barriers
روی درختواره دقیقاً barrier را روی خطی که هدف را به رویداد وصل کرده یا خطر را به رویداد وصل کرده مشخص می‌کنیم. اگر یک barrier بین خطر و رویداد بگذاریم، یعنی این کنترل قرار بوده مانع تبدیل شدن خطر به رویداد شود. یعنی یک سیستم کنترلی یا یک سیستم پیشگیرانه یا proactive بوده. اگر واقعه را انفجار یک بویلر در نظر بگیریم. خطر را بالا رفتن فشار داخل آن در نظر بگیریم. شیر اطمینان یک barrier است که بین بالا رفتن فشار و انفجار قرار دارد و اجازه نمی‌دهد بالا رفتن فشار به انفجار منجر شود.
اگر یک barrier بین هدف و رویداد قرار گیرد، کنترلی بوده تا از پیامدهای احتمالی رویداد جلوگیری کند. یک سیستم دفاعی یا یک سیستم واکنشی یا reactive بوده است. در مثال بالا، اگر هدف را اپراتورهایی که در سایت مستقر هستند در نظر بگیریم، و واقعه انفجار بویلر باشد. محدود و محصور کردن موتورخانه یا سیستم اطفاء حریق نصب شده، reactive barrier هستند.
برای تشخیص proactive barrier و reactive barrier می‌توانید یک سؤال ساده از خود بپرسید. اینکه اگر این مانع نبود، حادثه اتفاق می‌افتاد؟ اگر حادثه اتفاق نمی‌افتاد، کنترل شما پیشگیرانه است، اما اگر حادثه اتفاق می‌افتاد کنترل شما واکنشی است. اگر در یک نمونه برق‌گرفتگی دو کنترل در نظر بگیریم، یکی محصور کردن محیط برای اینکه کسی به تجهیزات نزدیک نشود، یکی هم کمک‌های اولیه و احیای قلبی ریوی. مورد اول proactive و مورد دوم reactive است. این تشخیص باید درست باشد تا بتونید درختواره‌ها را درست رسم کنید.
تشریح سناریو
اگر مرور کنیم: یک درخت با سه عنصر به هم متصل و یک سری مانع بین آن‌ها ترسیم کردیم. ما باید سناریویی که اتفاق افتاده و از آن خبر داریم را روی درختواره شرح دهیم. در مثال بویلر، ما گفتیم فشار بالا رفته، اما نگفتیم که چه چیز باعث آن شده. یعنی بالا رفتن فشار از طرفی یک خطر است. ولی درعین‌حال یک رویداد است. ممکن است دمای محیط زیاد شده باشد. یا در خوراک آن مشکل پیش‌آمده باشد یا هر چیز دیگر. این امکان وجود دارد که یک خطر یک رویداد نیز باشد. بالا رفتن فشار یک بویلر (یعنی یک رویداد)، که می‌تواند باعث انفجار یک بویلر (یک خطر برای بویلر) شود.
به روش دیگری نیز می‌توان به ماجرا نگاه کرد. یک رویداد را می‌توان به شکل یک هدف نگاه کرد، مثلاً اگر در نزدیکی یک اپراتور مستقر باشد و دچار سوختگی شود. ما با یک عامل سروکار داریم به نام سوختن اپراتور که در آن هم رویداد وجود دارد (یعنی سوختگی) و هم هدف (یعنی اپراتور).
بعد از اینکه سناریو را بر اساس داده‌ها روی درختواره‌ها رسم کردیم، باید به بخش اصلی که در تریپود بتا انجام می‌شود، بپردازیم. تمام این بخش‌ها در تریپود بتا مقدماتی برای رسیدن به ویژگی اصلی تریپود بتا، یعنی تحلیل موانع است.
بخش اصلی تریپود بتا
در RCA یک حادثه سه نوع علت می‌توانست داشته باشد، مستقیم، غیرمستقیم و ریشه‌ای. در تریپود، به‌جای گفتن اینکه حادثه چه علت‌هایی می‌تواند داشته باشد، بررسی می‌کنیم چه عواملی باعث شدن که barrier ها درست عمل نکنند. این عوامل را در سه بخش قرار می‌دهیم. اشکالات سطحی، پیش شرایط و اشکالات پنهان. در RCA می‌گشتیم دنبال وقایعی که اتفاق افتادن و ختم شدن به حادثه. اینجا در Tripod دنبال مواردی می‌گردیم که باعث درست عمل کنترل‌ها شدند.
انواع اشکالات در تریپود
اشکالات سطحی درواقع مواردی هستند که ارتباط مستقیم با حادثه دارند. همیشه فقط یک علت بی‌واسطه متصل به شکست مانع وجود دارد که نشان‌دهنده علت شکست است. اشکالات سطحی در این مدل درواقع اعمال و شرایط ناایمن هستند. البته تمرکز این مدل بر اعمال ناایمن است. این اعمال ناایمن اصولاً در ارتباط مستقیم با خطای انسانی هستند. اگر انواع خطای انسانی را بشناسید، خیلی راحت می‌توانید خطای انسانی را که باعث شده یک کنترل یا barrier درست عمل نکند را پیدا کنید. فرض کنید کنترل شما صدور پرمیت برای کار گرم است. در آن باید گازسنجی را انجام می‌دادید. ولی بدون اینکه به محل بروید، میزان گاز را با درصد LEL ثبت کرده‌اید.
پیش‌شرایط یا Pre conditions چه مواردی هستند؟ حالت‌های سیستمی، روحی روانی، موقعیتی یا محیطی هستند که باعث می‌شوند اشکالات سطحی ایجاد شوند. به‌عنوان نمونه دلیل اینکه فرد گازسنجی را انجام نداده ممکن است عصبانی بوده، تنبل بوده، قانون‌گریز بوده، کار روتین شده، هوا گرم بوده، پرمشغله بوده یا موارد مشابه.
اشکالات پنهان یا underline cause شرایط غیر نرمال یا ناکارآمدی هستند که به‌وجود آورنده‌ی پیش شرایط هستند. این دلایل ممکن است مدت‌ها پنهان باشند و با یک حادثه خود را نشان بدهند. به این اشکالات پنهان BRF یا basic risk factor هم میگویند. در خیلی از نرم‌افزارهای ریسک به BRF ها برمی‌خورید. این اشکالات پنهان یا BRF ها در ۱۱ دسته تقسیم می‌شوند و به هرکدام یک کد اختصاص می‌دهند.
اشکالات پنهان BRFs
BRFs عوامل ریسک اصلی
۱٫(HW) Hardware سخت‌افزار (تأسیسات، تجهیزات، ابزار)
۲٫(DE) Design طراحی
۳٫(MM) Maintenance Management مدیریت تعمیر و نگهداری
۴٫(PR) Procedures روش‌های اجرایی
۵٫(EC) Error-enforcing conditions شرایط تحمیلی نامناسب
۶٫(HK) Housekeeping نظم و نظافت در محیط کار
۷٫(IG) Incompatible goals اهداف ناسازگار
۸٫(CO) Communication ارتباطات
۹٫(OR) Organization سازمان
۱۰٫(TR) Training آموزش
۱۱٫(DF) Defenses روش‌ها و تجهیزات دفاعی

هسته‌ی اصلی تریپود در این بخش شکل می‌گیرد. برای هرکدام از ۱۱ مورد اشاره شده، یک چک‌لیست وجود دارد تا با کمک آن‌ها، ما پیش‌شرط‌ها و اشکالات پنهان را در ۱۱ دسته شناسایی کنیم. برای اشکالات سطحی چک‌لیست وجود ندارد زیرا مشخص است که چه خطای انسانی یا چه شرایط ناایمنی وجود داشته و به سیستم بستگی دارد. اما پیش‌شرط‌ها و اشکالات پنهان در هر ۱۱ گروه بالا چک‌لیست‌هایی دارند که راحت می‌توان از طریق آن بررسی کرد و مشخص کرد که چه چیزهایی در جای خود نبوده‌اند. هرکدام هم برای خود یک کد دارند.
نمونه موردی
به‌عنوان نمونه ۱٫Hardware (HW) شرایط و کیفیت نامطلوب، در دسترس نبودن و یا نامناسب بودن ماشین‌آلات، ابزار و تجهیزات است.
پیش‌شرط‌ها :
۱A . ابزار و یا تجهیزات موجود نبودند و یا در دسترس نبودند.
۱B. تجهیزات و ماشین‌آلات قبل از طول عمر مورد انتظار دچار شکست شدند و یا سطح خوردگی و خرابی آن‌ها بیش‌ازحد قابل‌قبول شده.
۱C. ابزار و یا تجهیزات معیوب بودند و یا درست عمل نمی‌کردند.
۱D. تعویض و جابجایی موقتی (راه‌حل‌های سریع) که به جای تعمیرات مناسب و صحیح مورد استفاده قرارگرفته است. (از مواد یا قطعات خارج از استاندارد استفاده‌شده یا تعمیر و نگهداری توسط افراد غیر ماهر انجام‌شده است.)
۱e. تجهیزات آن‌گونه نبود که برای انجام این کار مناسب باشد (انجام کار بدون داشتن آمادگی لازم، انجام کار بدون مطالعه)
علت‌های پنهان:
۱٫۱٫ نامناسب بودن سیستم موجودی کالا یا سفارش
۱٫۲٫ در دسترس نبودن پول و یا منابع برای خرید و یا بهبود تجهیزات
۱٫۳٫ موقعیت و چگونگی سخت‌افزار در چرخه عمر آن
۱٫۴ تعمیر و نگهداری ضعیف: برنامه‌ریزی،کنترل، اجرا یا ثبت نامناسب تعمیر و نگهداری تجهیزات
۱٫۵ انتخاب نامناسب تجهیزات برای انجام کار موردنظر (کیفیت، اندازه، دوام و استحکام اشتباه)
۱٫۶٫ استفاده نادرست از ابزار و یا تجهیزات به‌عنوان مثال (توسط فرد آموزش ندیده، بی‌تجربه و فاقد صلاحیت)
۱٫۷٫ عدم گزارش از وضعیت تجهیزات به افراد مربوطه
۱٫۸٫ سرقت

نمونه موردی
۹٫Organization (OR) نقص در ساختار، فلسفه و فرآیندهای سازمانی یا استراتژی مدیریت منجر به ابهام در مسئولیت‌های ایمنی و کاهش اثربخشی مدیریت در سازمان می‌شود.
پیش‌شرط‌ها:
۹٫A نظارت نامناسب (غیبت سرپرستان یا مشغله زیاد آن‌ها، کامل کردن نامناسب مجوز کار)
۹٫B درک کاملی از تمام فعالیت‌های داخل شرکت وجود ندارد
۹٫C با پرسنل دارای عملکرد ضعیف برخورد نشده یا تعویض نمی‌گردند. (بدون هیچ ارزیابی عملکرد و پیگیری)
۹٫D تصمیمات نادرست یا غیرمسئولانه گرفته می‌شود. (بر پایه‌های غلط، زمان کوتاه، بدون مجوز، توسط شخص نامربوط)
۹٫E برنامه‌ریزی فعالیت‌ها نامناسب است. (خطا در تخمین و هماهنگی، ایجاد تأخیر و یا هم‌زمان شدن چند فرآیند با هم)
۹٫F وسایل برای وظایفی که بایستی انجام شوند، کافی نیست. (اختصاص نامناسب منابع)
۹٫G فرهنگ رایج در شرکت ناسالم است. (پرسنل به صورت ایمن کار نمی‌کنند، علاقه قلبی به کار ندارند)
علت‌های پنهان:
۹٫۰۱ اولویت‌های مدیریت نادرست تعیین‌شده است.
۹٫۰۲ اهداف سازمانی به‌طور مناسب تعریف نشده است.
۹٫۰۳ روش رایج شرکت به‌طور مناسب یا کافی تعریف نشده. (مدیریت شرکت جهت‌دار نیست، شرکت در حال سردرگمی به سر می‌برد.)
۹٫۰۴ شرح وظایف به طور کامل تعریف نشده است.
۹٫۰۵ نمودار سازمانی یا ساختار ارتباطی شرکت به‌طور کامل تعریف نشده است. (ارتباطات درون‌سازمانی بین اشخاص و بخش‌های مختلف سازمان شفاف یا کارآمد نیست.)
۹٫۰۶ سازمان‌دهی شرکت و ساختار ارتباطی آن کار نیست.
۹٫۰۷ پاسخ‌گویی یا مسئولیت‌پذیری به‌طور صحیح و کارآمد تعریف نشده است. ( مشخص نیست که چه کسی یا چه واحد سازمانی مسئول چه‌کاری است؟)
۹٫۰۸ واحدهای سازمانی متعددی وجود دارند که از نظر ساختاری و مدیریتی در حال تغییر هستند.
همان‌طور که گفته شد هرکدام از این موارد یک کد دارد. در نمودار قرار نیست ما اطلاعات را وارد کنیم و فقط کافی است که کد هرکدام از اشکالات را آنجا بنویسیم.
وضعیت موانع
در مدل تریپود، بعد از اینکه یک مانع را تحلیل کردیم، باید مشخص کنیم که این مانع در نهایت چه وضعیتی داشته است.
مانع معیوب (شکست‌خورده): این گره زمانی نمایش داده می‌شود که عامل تغییر و هدف از طریق شکاف و نارسایی در مانع از آن عبور کنند و به هم برسند که نتیجه این ملاقات ایجاد واقعه است.
مانع مؤثر: گره مانع مؤثر، مانعی را نشان می‌دهد که دچار شکست نشده است و در کنترل بهبودی و بازگرداندن شرایط مؤثر بوده، همچنین از بروز صدمات و خسارات تبعی و غیرمستقیم که به دنبال واقعه حقیقی و پس از آن رخ می‌دهند جلوگیری کرده است.
مانع مفقود: مانعی که هرگز در جایش نبوده است اما انتظار بر آن بود که آنجا باشد. شناسایی کسی که می‌بایست مانع را طراحی یا اجرا می‌کرده است غیرممکن است. جایی‌که مانع مفقود (که قبلاً موجود بوده) برداشته‌شده باشد. یا امکان شناسایی کسی که می‌بایست مانع را طراحی یا اجرا می‌کرده است، موجود باشد. در این حالت آن مانع به‌عنوان مانع شکست‌خورده (Failed Barrier) مطرح می‌شود.
مانع نامناسب: یک مانع که توسط سازمان به‌عنوان اقدام کنترلی مدیریتی تشخیص و بنا نهاده می‌شود، اما نمی‌تواند از آزاد شدن عامل تغییر جلوگیری کند یا به‌طور مؤثر از هدف محافظت کند و دچار نقص می‌شود (مثل حصاری که برای جلوگیری از عبور و مرور ساخته‌شده باشد اما به‌اندازه کافی بلند نباشد و افراد از آن بالا بروند و از مانع عبور کنند). علامت نشان‌دهنده‌ی این مانع با مانع مفقود فرقی ندارد.

تریپود نهایی
وقتی در حال نهایی کردن درختواره‌ها هستیم، نتایج کار را که ختم می‌شود به اینکه مانع کدام یکی از موارد بالا بوده است را می‌توانیم با اشکالی که برای درختواره تعریف شده مشخص کنیم.
درواقع خروجی اصلی این روش نمودار است. نموداری که کامل شده است و در آن خطرات، حوادث و اهداف مشخص شده است و کنترل‌ها، اشکالات سطحی، پیش‌شرط‌ها و اشکالات پنهان تعیین گردیده است. در نرم افزارهایی مثل incident xp این امکان وجود دارد که بعد از ترسیم درختواره‌های تریپود، گزارش‌های مختلفی از اجزای مختلف، اشکالات مختلف، BRF ها و سایر موارد داشته باشید.
مرور نهایی
در این بخش دو تکنیک توضیح داده شد تا بتوانیم نشان دهیم تفاوت این تکنیک‌ها چقدر می‌تواند زیاد باشد. RCA ساختار و فرمول خاصی نداشت و همه‌چیز را به شکل یک سری رویداد به هم متصل می‌دید و هیچ توجهی هم به موانع نداشت. تریپود یک مکانیزم مشخص و شفاف داشت و برخلاف RCA، تمرکز اصلی روی موانع بود. علیرغم اینکه سعی داشت همه‌چیز را کنار هم ببیند، اما چک‌لیست‌ها متمرکز بود روی موانع و البته با رویکرد خطای انسانی.